خلاصه ماشینی:
"موشها و آدمها(بقیه) قرن نوزده را بشکند و طرحی نو بریزد-اگر از انواع افرادی که در جنگهای کنگو و سایر نقاط فجایع بزرگ بار آوردند و دنیا را برآشفته و غضبناک کردند راستی ضرر و زیان دیده و نحوه برداشت منافع از ممالک در حال رشد که بیشتر یادآور تقسیم مشهور:آن قاطر چموش لگدزذن برای من-و ان گربه میومیو کن بابا برای تو»است موجب گردیده که اغلب این ممالک از او بگسلند و به حریف فرصتطلبش روی آورند، بهتر است غرب در جستجوی همفکر و بجای یغماگری به مبادله منصفانه توسل جوید و مشکل بزرگ«گرسنگی»را حل کند-و حل این مشکل در توان غرب هست بشرطی که واقعبین باشد و خاطرات قرن 91 را بکلی فراموش نماید-برای اینکه اهمیت واقعبینی مشهود گردد خوانندهگان عزیز یک لحظه واقعبینانه به مبارزه تعبیه شده برای موشان صحرائی در استرالیا یا اسکاتلند اندیشه نمایند،آنوقت خواهند دید که این مبارزه مثمر ثمر واقع نخواهد گردید و باید برای دفع موشان فکری دیگر اندیشید- زیرا:طبیعت در نهاد موشان مثل هر موجود زنده غریزه دفاع از خود آفریده است و باین سادگی که طراحان مبارزه خیال کردهاند تن به خورده شدن نخواهند داد-مدتی ممکن است غافلگیر شوند ولی بمحض تشخیص خطر مشترک اکثریت متشکل و متحد میگردند و باین کمدی خاتمه خواهند داد-وانگهی موشان درنده چون از سایر همنوعان خود فربهترند خیلی زودتر بچشم پرندگان شبگرد مانند جغد و شباهنگ خواهند آمد و آسانتر صید خواهند شد-پس این مبارزهای نافرجام است و نافرجامتر از آن استعمار نو که الگوی آنست و بیتردید سرنوشتی چون سرنوشت موشان کذائی در انتظار عوامل پروار و کامیاب استعمار نو نیز خواهد بود-حالا اگر دول بزرگ باز تغافل کند و بر اشتباهات نام مصلحت گذارد مختار است اما نمیشود با سفسطه موسی چومبه نامرحوم را موجه جلوه دهد و میلیاردهای دلار مخارجی که در ویتنام میکند بحساب دفاع از آزادی گذارد یا خیال کند با ویتنامی کردن جنگ ویتنام میشود حکومت سایگون را نگهداشت."