چکیده:
ضعف ساختاری دولت در کشور افغانستان در چارچوب روند دولت-ملتسازی قابل ت.مل است و در این میان عامل جغرافیا یکی از متغیرهای مستقل در تشدید ضعف مذکور است.
افغانستان دچار بحران جغرافیای قومی است.نیروهای شدید گریز از مرکز به واسطه شرایط جغرافیایی قومی و تنوع قومی-فرهنگی به منازعات مسلحانه با دولت مرکزی و یا با یکدیگر برای کسب حد اکثر قدرت پرداختهاند.فقدان اقتدار داخلی دولت مرکزی بر تشدید دامنه منازعاتمسلحانه قومی افزوده است.موقعیت جغرافیایی کشور حایل افغانستان نیز موجب تشدید تضعیف ساختار دولت مرکزی شده است.درواقع جبرگرایی جغرافیایی وضعیت حیل را به آن کشور دیکته کرده است.در تعریف و گونه- شناسی دولت در افغانستان به ویژه به لحاظ عوارض جغرافیایی و قومیتها«دولت ضعیف-مل ضعیف»نام میگیرد.نتیجه آن نیز منازعات مسلحانه قومی و فروپاشی سرزمین و حاکمیت ملی آن کشور بوده است.
خلاصه ماشینی:
"این مقاله در نظر دارد به تأثیر عوامل و عوارض جغرافیایی در پراکندگی قومی و به عبارتی به جغرافیای قومی افغانستان که بر تشدید ضعف ساختاری دولتسازی در آن کشور مؤثر بوده است،بپردازد.
برای مثال شکل هندسی افغانستان در مجاورت با دو قدرت بزرگ منطقهای یعنی چین و روسیه،آن را به شکل کشور حایل4درآورده و جغرافیایی پراکنده و موزاییکی قومی و حتی حاکمیت سرزمینی آن کشور را متزلزل ساخته است(افغانستان درگذشته نیز کشور حایل بین نفوذ روسیه و بریتانیا در بازی بزرگ بود).
15) دیاگرام ساختار دولت و جغرافیای قومی در افغانستان (به تصویر صفحه مراجعه شود) در این دیاگرام عوارض جغرافیایی موجبات کوتاه شدن بازوی اقتدار داخلی دولت مرکزی بر مناطق جغرافیای قومی میشود که نتیجه آن تولد جامعه موزاییک قومی است.
همانطوری که سیاست آنسوی آبها در گذشته از طریق دریاها و راهآهن انجام میگرفت و امروز سیاست جهانی شدن نیز از طریق شبکههای وب (web) انجام میگیرد، دولت نیز از طریق اتصالات و ارتباطات میتواند نمادهای وحدت ملی و حاکمیت ارضی را نهادینه کند که افغانستان به لحاظجغرافیای قومی مبتنی بر وفاداریهای قومی و عوارض جغرافیایی با فقدان اقتدار مرکزی همراه بوده است.
بدینترتیب موقعیت استراتژیک و جغرافیای نظامی افغانستان،آن کشور را به شکل کشور حایل در منطقه مبدل کرده و مضافا جغرافیای قومی نیز آن کشور را فاقد استحکام ملی و حاکمیت سرزمینی گردانیده که برآیند آنها ظهور دولت ضعیف در آن کشور بوده است."