خلاصه ماشینی:
"شهید محلاتی اینگونه کاراکتری داشته که این جنبههای شخصیتش کاملا باهم هماهنگی دارند،اما این وسط شما میبینید که حاج آقا یک کار دیگر هم میکرده است:قدیمها،هر روز که اعتقاد داشت باید مانند پیغمبر(ص) عمل ترویج دین کنی،واقعا ایشان این گونه بود.
زمانی که اختلافاتی بین حزب جمهوری و بنی صدر پیشآمده بود-در سالهای بعد از انقلاب که خیلی قابل صحبت است -ایشان میگفت:«تا وقتی امام بنی صدر را حمایت میکنند،همه ما وظیفه داریم از او حمایت کنیم.
من یادم است ما یکبار به اهواز رفته بودیم-آن موقع فرمانده رئیس ستاد مشترک ارتش،اگر اشتباه نکنم،سرلشکر شهید فلاحی بود-من،شهید فلاحی و پدرم در ماشین بودیم و داشتیم از اهواز میرفتیم به پادگانی که نزدیک بود یکی از تریلیهایی که تانک حمل میکنند از روی ما رد شود آن موقع چون به خاطر شرایط جنگی،از یکطرف وضعیت خاموشی برقرار بود،از طرفی تریلی دشت با سرعت میرفت و تانکی هم روی آن بود و خیلی سنگین بود،ما داشتیم در جاده دور میزدیم،که یکدفعه پاسداری که راننده ماشین بود،دور زد و نزدیک بود تریلی همه ما را له کند که ماشین از جلویش فرار کرد.
مهمترین کای که یک آدم در زندگیاش میتواند بکند،این است که در طول زندگی،خدا را از خودش خشنود کند-با حل مشکلات مردم-که حاج آقا در این زمینه خیلی موفق بود."