خلاصه ماشینی:
"در کار ما باید خودخواهی وجود نداشته بلکه عطش و تشنگی بکشف حقایق از طریق کمک و اندیشه دیگران وجود داشته باشد بهمکاران خود اندرز میدهم که از مشورت کردن و کمک فکری گرفتن عار نداشته و بداند حقارت در پرسیدن بهتر از ذلت ندانستن است پیامبران و فیلسوفان دانشمندان و حکیمان همواره خود را در معرض افکار دیگران قرار میدادند و منظور آنان از این راه آموزش روشی بود برای دیگران که از غرور و خودخواهی که بهترین نمونه جهل است فرود آمده و با همه دانش و بینش که دارند برای فکر و رای دیگران نیز احترام قائل گردند و خود را نیازمند بدان نشان دهند.
آنکه بگوید همه چیز میدانم و میفهمم و آنکه مدعی باشد فکری جز فکر او و اندیشه جز اندیشه او صحیح نیست راه غلط پیموده و بر مرکب جهل همواره سوار است اما آنها که همیشه میپرسند و میخواهند بدانند بر توسن مراد رکاب زده و هیچگاه ننگ ملامت بر چهره آنان نقش نخواهد بست."