چکیده:
بررسی چند سؤال اصلی در حوزه معرفتشناسی و علوم اجتماعی و ارائه پاسخهای پیشنهادی به این سؤالات، هدف اصلی این کتاب است.
سؤالاتی از این نوع که دانش چیست، ساختمان اجتماعی معرفت چگونه ایجاد میشود، آیا معرفت میتواند تغییر اجتماعی تولید کند و...
به نظر مولفین، شکلگیری معرفت، متأثر از سه متغیر است:زبان و گفتار، نهادها و انواع متفاوت قدرت اجتماعی.
مؤلفان در فصلی از کتاب، با بررسی واژه tsop (مابعد)که در ترکیباتی مانند پست مدرنیسم، پست مارکسیسم، پست گوتنبرگ و...نمود یافته، به این نکته اشاره میکند که این واژهها بیانگر پایان نوعی از تفکر و روشن زیستن است، اما هیچ توافقی بر مسأله مرگ آنها وجود ندارد و همه در پرتو نتایج و آثار آنها زندگی میکنند و نفس میکشند.
ظهور«جامعه معرفتی»و بررس تأثیر انقلاب ارتباطاتی در شکلگیری طبقه جدیدی به نام کارگر فکری ( airatingoc )از مباحث دیگر کتاب است.
خلاصه ماشینی:
"سؤال جالب و در عینحال بیپاسخی که مؤلفان به هنگام نقد درونی آراء و عقاید و باورها مطرح میکنند این است که:وقتی دانشمندان، معرفتشناسان، سیاستمداران، و متخصصان در درون خود به توافق فکری و معرفتی و روششناختی دست نمییابند، ما چرا باید به گفتهها و یافتهها و رورشهای آنان اعتماد کنیم؟پاسخ ضمنی مؤلفان پذیرش پلورالیزم فکری و قبول تنوع و تکثر آرا است و اینکه پلورالیزم تنها راه معتبر برون شد از حوزه نزاع فکری قلمداد میشود.
در این صورت چون تمایل اجتماعی همواره به سوی معرفت تازه است نهادهای کهنه باید خود را هماهنگ سازند، و از همین جاست که ضرورت تغییر بر ساختار اجتماعی تحمیل میگردد.
این مقایسه به صورت جدولی در صفحه 28 کتاب و با عنوان«رهیافتهای متفاوت تئوریک به معرفت»ظاهر شده که به چکیده آرا بر اساس متفکران حوزه علوم اجتماعی اشارههای دقیقی دارد:یکی از بحثهای جالب مؤلفان در خصوص معرفت و تغییر اجتماعی، در بخش چهارم کتاب با عنوان«زیستن در حیات پایان یافته»( efil-retfa eht ni gniviL )آمده است."