خلاصه ماشینی:
ملاحظه میفرمائید در زندگی میمونی یکنوع زندگیست اینهم نوع دیگر آن-هر دو زندگیست و در هر بقیه در صفحه 45 گذرگاه عافیت(بقیه) دو هم از مرگ گریز نیست اما میان آنها فاصله بسیار است: آن یک گلیم خویش بدر میبرد ز موج وین سعی میکند که بگیرد غریق را (سعدی) مسلم بقای جامعه در سیستمی نیست که در آن فرد برای زنده ماندن حاضر شود همه را یکسره قربانی کند و برای تحصیل سود دنیا را در لجه کثافت و ابخره مسموم دفن نماید-جامعه باقی میماند و بقای آن در سیستمی است که برای زنده ماندن دیگران فرد باید با طیب خاطر خود را فدا کند- سرمایهداری فردپرور بحکم ضرورت در حال اضمحلال است و علائم زوال آن از همه جانب پیداست و بجای آن طبق ناموس طبیعت سیستمی جایگزین خواهد شد که فرد خود را ابدی نمیپندارد و خویشتن را در کنار جمع و با جمع حس میکند و جدا از آن چون ماهی در خشکی امید زیست نخواهد داشت-چنین سیستمی اگر مایهای از سوسیالیسم داشته باشد بتحقیق به صلاح و سعادت انسانی خواهد بود و دنبالهروی کورکورانه از ابرقدرتهای متظاهر به سوسیالیزم نخواهد کرد-مفهوم زندگی در چنین سیستمی بقول رژه- گارودی(اندیشمند عالیقدر فرانسوی که دو سال پیش بعلت آزادیخواهی و اعتراض به فاجعه چکسلواکی از حزب کمونیست فرانسه اخراج شد)این است:- «...