خلاصه ماشینی:
"روی دیگر این سخن آنستکه مصالح سیاسی یک ملت در برابر حق مطبوعات جامعه در انعکاس آزاد رویدادها و آگاه کردن افکار عمومی بهیچ نمیارزد و چنین حقی را فدای هیچ مصلحتی نباید کرد بعلاوه مصالح مردم را حکومت موقعی تشخیص میدهد که مطبوعات سالم و آزادی وجود داشته با شند و با انعکاس آراء و عقائد و بحث و نقد مسائل دولت را در این کار یاری دهند اما وقتی مطبوعاتی هم وجود نداشتند که بوظیفه خود در ارشاد و هدایت جامعه عمل کنند و مجریان امور را از حقیقت افکار و آرمانهای جامعه آگاه سازند مجریان هم در تشخیص مصالح مردم براه خطا میروند و همیشه تصمیماتی را اجراء میکنند که با خیر و صلاح مردم فرسنگها فاصله دارد و بهمین جهت نیز در عمل با دمسردی و بیاعتنائی و عدم اقبال عمومی مواجه میشود.
اگر طعن و لعنی هم در اینحرف وجود داشته باشد قاعدتا بکسانی برمیگردد که کار نمایش فیلمها زیر نظر آنها انجام میگیرد و در این زمینه شاغل وظایفی در دستگاههای اجرائی هستند و بفرض که تعریضی هم به رای دادگاه شده باشد قاعدتا لبه تیز انتقاد متوجه مسئولین قوه قضائی است اما بجای همه اینها،یکی از اعضای هیئت منصفه-که محاکمه مذکور با حضور ایشان انجام شده بود و خود عضوی از خانواده مطبوعات و جامعه نویسندگان است در مقالهای غلاظ و شداد بعنوان پاسخی برآنچه نوشته بودم مخلص را بباد حمله و انتقاد قرار گرفت و حتی در پایان کلام کار را به تهمت و افترا کشاند،و به اینهم بسنده نکرد،چماق تهدید برافراشت که اگر فلانی (یعنی بنده)درصدد جوابگوئی به کلام من برآید مشت را با درفش پاسخ خواهم داد و چنین و چنان خواهم کرد."