چکیده:
یکی از مراتب توحید و آموزههای قویم و متین دینی، توحید افعالی است که ابعاد علمی و عملی آن، آثار شگرف و بسزایی در تعالی و تکامل انسان موحد در بستر تاریخ بشری و نیل به عوالم بالا و قله های رفیع عرفان و معرفت دارد.این تحقیق به کاوش پیرامون توحید افعالی از دیدگاه حکما و عرفا با محوریت اندیشهها و بینشهای دو حکیم وادی معرفت و عرفان، یعنی صدر الدین شیرازی و محیی الدین ابن عربی، میپردازد و زوایای مختلف تفکرات و افقهای اندیشه های این دو عارف و حکیم متأله را در حد توان و مجال بازمیگشاید.ابن عربی قائل به توحید افعالی است و انسان را مجلای فعل الهی میداند. دیدگاه صدرالمتالهین در مورد وحدت شخصی با نظریة ابن عربی گره خورده و از نظر تجلی تا حدود زیادی ملهم از اوست. افزون بر آن، ملاصدرا متأثر از نظریة امر بین امرین است و افعال را مستند به احاطه قیومیه الهیه میداند.
Unity of acts is one of the grades of tawhid (monotheism) and religious sound doctrines whose theoretical and practical dimensions leave impressive effects on the perfection of man and his spiritual elevation to the lofty peaks of mysticism and knowledge.
In the light of two Muslim scholars، the great mystic Ibn Arabi and the great metaphysician Mulla Sadra، this paper goes to examine the unity of acts shedding
light on different angles of the issue. Ibn Arabi believes in the unity of acts considering man as the manifestation of divine actions. Mulla Sadra’s view on the personal unity of being is tied up with Ibn Arabi’s view، mostly inspired by his manifestation theory. Furthermore، Mulla Sadra is attracted to Amr-un Bain-a al-Amrain (the intermediate realm theory) ascribing all actions to the divine encompassing subsistence.
خلاصه ماشینی:
"4. مراتب فعل الهی عرفانی و فلسفی صاحب اثولوجیا - با صرف نظر از اشتباهی که در این انتساب تاریخی وجود دارد - در میمر هشتم از کتاب خود، پس از آنکه از تمامیت عالم اعلی نسبت به جمیع اشیا سخن گفته است و بعد از آن که با تعبیر صنم، از آیت و نمونه بودن عالم حسی یاد کرده است، در مقام تعریف از اولین فعل خداوند بر آمده و گفته است اولین فعل خدای سبحان همان عقل اول است (جوادی آملی، 1372: 291).
مرحوم صدرالمتألهین جمع بین قول حکما در مورد عقل و قول عرفا در مورد وجود منبسط را ممکن میداند و چنین مرقوم می دارد: اما قول حکما که اولین صادر را عقل اول می دانند، با استناد به قاعده «الواحد لا یصدر عنه الا الواحد» حکم اجمالی بوده و در مقایسه با موجودات متعینه که با آثار مختلف و متباین به وجود آمده اند، این قول، صحیح است؛ یعنی در مقایسه با سایر معلولهایی که از حیث ذات و وجود متبایاند، و اولویتی دارد، و الا هنگامی که ذهن، عقل اول را به وجود مطلق و ماهیت خاص و نقص و امکان تحلیل می کند، حکم می کنیم که آنچه ابتدا از حق تعالی به وجود آمده، وجود مطلق منبسط است که به حسب هر مرتبه ای ماهیتی خاص و تنزلی مخصوص به آن ملازم است، که امکان خاص نیز بدانها ملحق می شود (صدرالمتألهین، 1410: 2، 332)."