چکیده:
علمشناسی امروزه به تبع تحول علوم، توسعه فراوان یافته و رهیافتهای متنوعی
چون علمشناسی منطقی ـ فلسفی، روان شناسی علم، جامعه شناسی علم و تاریخ علم را
در برگرفته است. دانشمندان مسلمان با توسعه و رشد دانشهای مختلف روزگار خود، به
بسط و تکامل علمشناسی نیز پرداختهاند و چهار رهیافت عمده و متفاوت در شناخت
علوم به دست آوردهاند. علمشناسی منطقی که ریشه ارسطویی دارد، در کتابهای منطق به
میان آمده، و بر تحلیلهای پیشینی، ضابطهای و ارائه اصول و قواعد حاکم بر علوم مبتنی
است. علمشناسی تطبیقی، با بررسی مقایسهای دانشها به ارائه الگویی برای طبقهبندی
آنها میپردازد. این رهیافت، مطالعه پسینی است و نزد دانشمندان مسلمان بسط فراوان
یافته است. علمشناسی تاریخی نیز ریشه ارسطویی دارد و با رهیافت پسینی و تجربی، به
مطالعه تاریخی رشد علوم و نظریههای علمی میپردازد. دانشمندان مسلمان با گشودن
مبحثی در سرآغاز هر علم با عنوان رؤوس ثمانیه، در واقع به علمشناسی مورد پژوهانه
نیز پرداختهاند. در این مقام، انطباق علمشناسی منطقی بر علم خاص، چالش انگیز بوده و
مسائل راهبردی برای هر دو ساحت علوم و علمشناسی به میان آورده است.
خلاصه ماشینی:
"این روی آورد در یک بخش مهم، مولود روی آورد منطقی ـ فلسفی است و به دنبال تعریف کلی که حکما از موضوع، مسائل و مبادی علم ارائه دادند، برخی دانشمندان دیگر درصدد برآمدند که برای دانش خود موضوعی تعیین و تعریف کنند، و ملتزم بودند که مسائل آن علم از عوارض ذاتیه موضوع علم سخن بگویند.
به این ترتیب، ملاحظه میشود که رؤوس ثمانیه هم جنبه تاریخی را درون خود دارد، آنجا که از مدون علوم و کتب مربوطه سخن میگوید، هم جنبه تطبیقی دارد، آنجا که از جایگاه دانش و مرتبه آن در میان سایر علوم و نیز نوع علم و ابواب و فصول علم سخن میگوید و هم جنبه منطقی ـ فلسفی، همانطور که بیان شد.
نکته قابل توجه این است که ابن رشد در مبادی ثمانیه، حتی در مورد فلسفه به تطبیق علمشناسی منطقی بر علم خاص نپرداخته است، در حالی که تفتازانی و بسیاری دانشمندان دیگر در برخی از این مبادی به ویژه موضوع، مسائل و تعریف علم، حتی در علوم اعتباری، ابتدا قواعد منطقی را مطرح و سپس آن قواعد کلی را بر علم مورد بحث خود تطبیق مینمایند.
نمونه دیگر آخوند خراسانی است که کفایة الاصول را چنین آغاز میکند: «موضوع کل علم و هو الذی یبحث فیه عن عوارضه الذاتیه» و پس از بحث درباره موضوع، مسائل، تداخل علوم و تمایز آنها به نحو کلی، وارد علم اصول میشود و مبانی منطقی مذکور را بر آن تطبیق مینماید."