خلاصه ماشینی:
"رسما جزو هیچکدام نبودند و هر دو گروه،به نوعی از اطلاعات و راهنماییها و بعضا از امکانات یا موقعیت ایشان استفاده میکردند و آقای شاه آبادی هم چون یک شخصیت خیلی محبوب و با نفوذی بود،از این نظر هم حزبالله و هم مجاهدین خلق سعی میکردند با معظمله مرتبط شوند و از موقعیتشان استفاده کنند.
بعد از انتخابات ریاست جمهوری،نوبت رسید به انتخابات مجلس در انتخابات مجلس هم جامعه روحانیت یک لیستی ارائه داد که آن لیست با لیست کاندیداهای حزب فرق داشت و در نتیجه اگر قرار بود این دو لیست در جامعه منتشر شود،احتمال اینکه یک عده آدمهای غیر انقلابی یا ضد انقلابی یا آدمهای نامطلوب انتخاب شوند زیاد بود،چون آراء پراکنده میشد،شهید شاه آبادی،دو روز مانده به انتخابات،به دفتر شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی آمد و آنقدر نشست و آنقدر اصرار کرد و آنقدر دلیل آورد تا حزب را متقاعد کرد که با جامعه روحانیت یک لیست مشترک بدهند و از آن طرف هم رفت در جامعه روحانیت و همین کار را انجام داد.
در چند سالی که منافقین آن معرکهها را به وجود آوردند و شما هم شهید شاه آبادی را میدیدید،هیچ بحثی راجع به انحراف و در نفی منافقین با هم نمیکردید؟اگر پاسخ آری است، نظرات ایشان،به عنوان نمونه چه بود؟ ایشان در کل در لحن کار و رفتارش نشان میداد که بسیار ناراحت است و خیلی شدید به همه هشدار میداد که مراقب و مواظب آنها باشید."