چکیده:
ارسطو، مبدع نظریه ترکیب انضمامی اجسام از ماده و صورت، و همفکران وی ادعا می کنند: اجسام فراورده ترکیب دو جوهر جدا از هم می باشند. ایشان برای اثبات مدعای خویش، دو برهان «قوه و فعل» و «وصل و فصل» را به دست می دهند. اشراقیان، به رهبری شیخ اشراق، با اعتراف به وجود خاصیت بالقوگی در اجسام، منکر وجود جوهری جدا به نام «ماده» در ازای این خاصیت هستند و به تعبیری، ترکیب انضمامی ماده و صورت را نمی پذیرند. صدرالمتالهین نیز علاوه بر نفی ترکیب انضمامی، بر اساس حرکت اشتدادی در جوهر، دیدگاه منحصر به فردی را عرضه می کند که نظریه «ترکیب اتحادی ماده و صورت» نامیده می شود. وی گذشته از اثبات مدعای خود، به اشکالات وارد بر این نظریه نیز پاسخ می دهد.
خلاصه ماشینی:
ملّاصدرا در اينباره مىگويد: مادّه تخت را قطعههاى چوب تشكيل مىدهد، ولى نه از آن جهت كه داراى حقيقت چوبى و صورتى محصّل است؛ زيرا از اين حيث، حقيقتى از حقايق مىباشد و مادّه براى چيز ديگرى به حساب نمىآيد (بلكه مادّه بودنش از آن جهت است كه اين صلاحيت را دارد كه تخت، در، صندلى، و اشيايى از اين قبيل باشد.
به هر حال، اين جريان در اشياى مادّى ادامه دارد تا آنكه منتهى شود به مادّهاى كه خود داراى مادّه ديگرى نيست؛ زيرا تحصّل و فعليتى ندارد، مگر همين كه جوهرى مستعدّ است براى آنكه تبديل به هر چيزى بشود.
» صورت در غير مادّه اولى، يعنى در موادّ ثانيه، به موضوع خود وجودى كمالى افاده مىكند؛ به گونهاى كه مادّه ثانيه به واسطه صورت، موجودى مستكمل مىشود كه به لحاظ اين صورت نوع ديگرى خواهد بود بعد از آنكه بدون اين صورت نيز مادّه ثانيه خودش موجود بوده و داراى تحصّل و نوعيت است.
در هر حال، بر فرض تماميت ادلّه دالّ بر وجود هيولاى اولى، به نظر مىرسد كه آنچه ثابت مىشود وجود دو حيثيت قوّه و فعليت در شىء مادّى است كه مىتوانند به وجود واحد در خارج موجود باشند (چنانكه مدّعاى تركيب اتحادى مادّه و صورت همين است)؛ ولى نمىتوان مفاد ادلّه يادشده را لزومآ اثبات دو جوهر جداگانه كه به وجودى مجزّا موجود، و مركّب از انضمام يكى (صورت) به ديگرى (مادّه) باشد، به حساب آورد.