چکیده:
تطبیق مبانی اساطیری آثار حماسی جهان میتواند در شناخت هرچه بیشترشان مؤثر باشد،با این رویکرد است که شناخت وجوه عظمت شاهنامهء فردوسی بهعنوان یکی از برترین نمونههای حماسی جهان آسانتر شده و لایههای تودرتوی آن کتاب آشکارتر میشود.در مقالهء حاضر،شاهنامه که نمونهای از آثار حماسی غیر مصنوع است،با برترین نمونهء حماسهء کلاسیک مصنوع،یعنی انئید ویرژیل سنجیده شده است.در این سنجش کنار هم نهادن و مقایسهء شخصیتهای اصلی و حماسهساز آن دو اثر و بیان شباهتها و اختلافات اسطورهشناختی مد نظر است،اما در این سنجش،برای نشان دادن ابعاد گوناگون شخصیتها و عناصر تشکیلدهنده و وجوه بارز رفتار آنان در داستان،از قیاس یکبهیک،یعنی برابر نهادن یک شخصیت از شاهنامه با شخصیتی دیگر از ائید پرهیز شده است،چراکه نمیتوان شخصیتهای اسطورهای را که در حماسهء ملتی ظهور مییابند با شخصیتهای اسطورهای ملتی دیگر با دقت برابر نهاد و از مطابقت کامل آنها سخن راند،بلکه مقایسهء خصایص یک شخصیت،برای مثال در شاهنامه از طریق دریافت عناصر هویتساز او و تمییز آنها در شخصیتهای گوناگون که باهم پیوند اسطوره شناختی دارند،در عرصهء تحقیق رهگشاتر است.ازاینرو با توجه به ذوابعاد بودن انئاس در انئید ویرژیل و این حقیقت که این قهرمان در زمان واحد مظهر شاه و پهلوان است،وجوه گوناگون وی با توجه به جنبههای نمادین در برابر عناصر هویتساز قهرمانان شاهنامه قرار داده شده و عوامل افتراق و شباهت آنان مورد بررسی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"(کوالیا 8) شاعر در فنون بلاغت نزد اپیدیوس از استادان بزرگ زمان خویش به شاگردی پرداخت و در آن مکتب با اوکتاویانوس که بعدها با لقب آگوستوس امپراتور روم شد و مارکوس آنتونیوس که بر سر قدرت با اوکتاونیوس به نبرد پرداخت همراه بود(باکیه لی 3) ویرژیل انئید را به منظور تدوین حماسهء رومیان،به سبک حماسهء یونانیان سرود و در آن جنبههای گوناگون ایلیاد و اودیسه را باهم آمیخت،اما این اثر او نیمه تمام ماند و شاعر پیش از آنکه کتاب را آنطور که میخواست منقح سازد،درگذشت(همان 3) شاهنامه به لحاظ حجم اثر به هیچ روی با انئید قابل قیاس نیست،چراکه بنا به تعریف ارسطو در باب حماسه،متن حماسی میباید از برههء زمانی خاص و نیز درباره موضوعی واحد سخن بگوید(ارسطو 82).
ازاینرو است که ویرژیل در کتاب نخست انئید از زبان ونوس با ژوپیتر سخن میگوید و آن دو را در تقابل با یکدیگر قرار میدهد،ونوس رهایی فروند خود را از ژوپیتر چنین -------------- (1)-داردانیا در هلسپونت درخواست میکند: (به تصویر صفحه مراجعه شود) «ونوس گفت:هان ای تو که امور آدمیان و خدایان را هماره در دست داری و جهان را با آذرخش به هراس در میافکنی،انئاس من و همهء این اهل ترویا چه آسیب و گزندی به تو میتوانستند رسانند؟که پس از بلایای بسیار تمام زمین در برابر ایشان در بسته است.
در شاهنامه یکی از واسطههای پیوند با عالم غیب به ویژه دربارهء رستم و خاندان او، سیمرغ است،همچنین پیش از این گفته شده که سیمرغ را از آن حیث که یاریرسان زال و رستم است با ونوس که در انئید دستگیر انئاس و پدر اوست میتوان سنجید،لکن سیمرغ خارج از این دیدگاه و بهطور مطلق ازآنرو که نماد پزشکی است نقشی چونان آسکلپیوس 1(Asklepios) در اساطیری یونان دارد."