خلاصه ماشینی:
"بارساقیان ادامه داد: محمدی معلم هنری بود و به اعتقاد من، معلمی در میان جوانان پرشور و هیجان هجده ـ بیستساله کار بسیار سختی است، اما، او بر این باور بود که با سفر به نقاط مختلف کشور میتوانیم بهتر از پیش خودمان را بشناسانیم.
آن زمان وقتی از من دعوت شد در هنرستان تدریس کنم، متوجه شدم هنرجویان به شیوهای نقاشی میکنند که سی سال پیش از آن، گرفتار آن بودم و نمیدانستم پرواز در هنر یعنی چه؟ وزیریمقدم گفت: در کلاسهایم دربارة فرم، شکل، فضا، طبیعت و دگردیسی آن حرفها زدم.
با محمدابراهیم جعفری، غلامحسین نامی، اصغر محمدی و همسرم راهی شهرهای مختلف ایران از جمله اصفهان و شیراز شدیم و هر آنچه از معماری و هنر در این شهرها بود، به آنها نشان دادم و گفتم، این هنر است، هنری که هنرمندان آن نه دانشگاهدیده بودند و نه چهرة ماندگار، اما شاهکار هنری خلق کردهاند."