خلاصه ماشینی:
"چراغی که به خانه روا نیست علی اصغر قرهباغی هنر و دست اندر کاران هنر را از همان آغاز،عادت بر اینبوده است که مرکز و پایتختی برای خود دست و پاکنند،بیشتر آثار هنری را در این مراکز گردآورند و بقیۀهنرها را فرعی و حاشیهیی بنامند.
همواره فرایند و میزان بهرهجویی از هنر(به تصویر صفحه مراجعه شود)اثری از وحید فروزنده حاشیهیی را هنر رسمی معین کرده و حاشیههایتمدن را به عنوان منابع و موادخام هنر،از آن خودشمرده است.
میتوانند ببینند که چگونه برخی از این حاشیهها وفرعیات بر متن اصلی آنان میچربد و نیز دریابند کهچرا یک هنرمند،بااستعدادی اعجابآور و رشگانگیزدر گوشهیی دور افتاده،به اقتضای موقعیت خود بهخواستههای مکتب و مشربی که از آن او نیست تنمیدهد و به شکلی خاص از هنر روی میآورد.
جنبۀاندوهبار قضیه این است که دست اندرکاران هنررسمی،انجمن هنرمنادن تأسیس میکنند،در باباعتلای هنر و تشویق هنرمندان بیانیه صادرمیفرمایند،مقدمات تشریف فرمایی خود به قلمرو هنر (به تصویر صفحه مراجعه شود)هادی ضیاء الدینی،مجسمه آزادی،سنندج جهانی را میچینند اما درگیر همان«فرهنگندید بدید»،اعتلای هنر جهان و تشویق هنرمندانکشورهای دیگر را بر هنر و هنرمند خودی مقدممیدانند.
لا بد امید دارند که اگر گذر پوست هنرشان به دباغخانۀکشورهای دیگر بیفتد آنان هم دستی بر سر و گوش آنبکشند و حتما در این گمان هم افتادهاند که با بردنآثار بیبدیل خود به سرزمینهای دیگر،رسالت آشناکردن هنرمندان جهان با آثار عهد بوقی مدرنیسم را بهعهده گرفتهاند و باید حالا که هنر خودشان اعتلا یافتهاست تا وقت باقی است به اعتلای هنر دیگران بپردازند."