چکیده:
یکی از مباحث مهمی که در فلسفه کانت مطرح است، و از تفاوتهای اصلی این فیلسوف با فلاسفه پیش از او محسوب میشود، مبحث پدیدار و شیء فینفسه است. این مبحث از یکسو حاصل پیشینی دانستن صور احساس (زمان و مکان)، و از سوی دیگر بنمایه تغییر در معرفتشناسی انسان است. به همین سبب، بررسی این مسئله زیربنایی در تفکر کانت میتواند ما را با رویکردهای اساسی او آشنا سازد. مقاله حاضر بر آن است تا نخست با نظر به اسباب طرح موضع پدیدار و شیء فینفسه، و سپس با توجه به خود این مقوله و بررسی جوانب مختلف موضوع ـ که گاه متناقض نیز مینمایند ـ به تصویری روشن از آن برسد؛ آنگاه این مسئله را در حسیات استعلایی، تحلیلات استعلایی، و دیالکتیک استعلایی بررسی کند. در پایان مقاله نیز به نقد و بررسی این موضع جریانساز کانت پرداخته خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
پس، يگانه استفاده مشروع از مقولاتْ اطلاق آنها به متعلّقات ممكن تجربهاست؛ مقولات نمىتوانند معرفت نظرى يا عملى درباره اولين پرسشى كه ذهن انسان را به خود مشغول مىدارد اين است كه: آيا زمان و مكانْواقعيتهايى قائم به خويشاند (و از واقعيت مطلق برخوردارند) يا اينكه صورتهاىنگرشاند كه از عامل دريابنده برمىخيزند؟ كانت نظر دوم را برمىگزيند و به راههايىبراى اثبات آن اشاره مىكند.
كانت بر آن است كه حدود شناسايى را كشف و درحسّيات استعلايى آورده است: آنچه در شهود حسّى به ما داده مىشود، پديدار است؛به اين معنا كه ما در مواجهه با عالم خارج، از رهگذر دو امر پيشينى به عالم نظر مىكنيم:زمان و مكان.
منشأ فرض ذوات معقول پس از طرح مسئله و بيان جوانب سلبى و ايجابى آن، پرسشى كه بىدرنگ ذهن را به خود مشغول مىسازد اين است كه: كانت چگونه به وجود چنين ذواتى پى برده است؟ وى درتمهيدات مىگويد: اگر چنانكه شايسته است، محسوسات را صِرفِ پديدار بشماريم؛ در عين حال، بههمين لحاظ، قبول كردهايم كه شىء فىنفسهاى به عنوان اساس آنها وجود دارد؛هرچند نمىدانيم كه آن، خود در واقع چگونه است، و فقط پديدار آن را...
وجود ناپديدار حال كه فرض ناپديدار ضرورى مىنمايد، بايد ديد كه آيا مىتوان اشياى عالم خارج راطبقهبندى كرد؟ آيا در خارج، اشيا دو طبقهاند (شىء فىنفسه و پديدار) يا فقط مىتوانيماز وجود و عدم پديدار سخن بگوييم؟ در پاسخ، به روشنى بايد گفت كه اين امر محلّنزاع بسيارى از مفسّران كانت است.
علّت اينكه ذهن هرگز نمىتواند به ذوات معقول برسد اين است كه ذهنبراى شناسايى فقط دو ابزار در اختيار دارد، حسّاسيت و فاهمه و نيز شهود براى انسانممكن نيست.