چکیده:
«پس گل من کو؟»تازهترین کتاب زیر چاپ محمود طیاری است،با دوازده نمایش تکپرده،که انتشارات «میر کسری»مجموعه آن را به زودی منتشر میکند. چشم به راه انتشار آن،بخشی از نمایش تکپردهای«نیمههای یک شب سرد و بیمشتری»را تقدیم صحنهگردانهای تئاتر ایران میکنیم. از محمود طیاری نمایشنامههای زیر را خواندهایم: گلبانگ-/1340تا زیر میز فرمانده-/1357مار نقره-/1358شیروانی در باد-1369 صندلی چرخدار-/1372چل گیس خاتون-/1373عروس زرهپوش-/1375هفت سال سیاه-/1380پس گل من کو-؟
خلاصه ماشینی:
"چقدر به صبح مونده؟ مسافر:[خوابآلود به ساعتش نگاه میکند]دو ساعت تموم.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) توی کوچه میرود.
زن:از کجا میآی؟ مسافر:[سیگاری جلو زن میگیرد]بکش.
زن:[با هیجان]وراجیت گرفته؟[آرام]تو راس راسی از بوشهر میآی؟خب،هواش؟آدماش؟ببینم تو سافو آرایشگره رو می شناسی؟ مشافر:نه،کدوم آرایشگره؟ زن:پس نمیشناسی؟[مایوس]همونی که بغل عرقفروشی هاپیک،بوتیک داره.
مسافر پامیشود،بازوهای زن را میگیرد و مدتی نگاهش می کند.
مسافر:[با دلجویی]یه سافو میشناسم که پیر و خرپوله و به کنسی تو بوشهر معروفه.
مسافر:حالا چرا یه دفعه جوش آوردی؟ زن:دیگه چیزی نمیخوام بشنفم.
مسافر:میتونم ببینمت؟ سن چهارم صدای پا،سپس هیکل پاسبان از دور.
نگاه زن و مسافر جوان به روبهرو جلب میشود.
[به مسافر نگاه میکند]اونم ،اون دیوونه رو هم ولش.
زن:[میخندد]کار رو نمیگی؟ مسافر:چهطور مگه؟ زن:[قهقهه میزند]هیچی،تو کیسهس![عقب عقب میرود و داد میکشد]آی،نگا!نادختریمو دیدی بهش بگو،ناهید زن یه افسر شد![توی بغل پاسبان میافتد و قهقهه میزند]یادت نرهها، حتما ببینش![برایش دست تکان میدهد]قربون تو!
مسافر چمدانش را برمیدارد،پالتواش را مرتب میکند،میپیچد توی کوچه."