خلاصه ماشینی:
"فوکو در آغاز،دودمانپژوهی خود را در مورد ساختار زندانهای جدید و بهطورکلی دانش روانشناسی و جامعهشناسی به کار گرفت و سپس به تحلیل علوم جنسی (sexual) مبادرت ورزید و یادآور شد که برای فهم کارکردهای جنسی جامعهی غربی باید از دوران روم و یونان آغاز کرد؛زیرا که آنها برای نخستین بار مفهوم شخصیت و هویت اخلاقی را مورد بحث قرار دادند.
او در کتاب«واژهها و چیزها»یا«نظم اشیا»در سال 6691 همین رویکردها را به کار گرفت و نظامهای زبانشناختی معرفتی را تحت عنوان episteme مورد مطالعه قرار داد و مدعی شد که در هر عصر و دورانی وجهی ساختار زبانی-معرفتی حاکم است.
فوکو در سال 9691 کتاب«دیرینهشناسی دانش»را منتشر کرد و دوباره روششناسی حاکم بر مطالعهی تاریخ را مورد تاکید قرار داد،در این کتاب هم،وجهی سوژهزدایی محور بحثها را تشکیل داد.
او در این کتاب روش تاریخ اندیشهها را به عنوان روشی سوژهمدار به چالش گرفت و گفت:در اینگونه تاریخنگاری بیش از آنکه به رویدادها و حوادث توجه شود چهرهها و قهرمانان تاریخ مورد تاکید قرار میگیرند و همین امر ما را از فهم عمیق فراگردهای تاریخ بازمیدارد.
فوکو در مصاحبه با پل رابینو (Paul Robinow) درست قبل از مرگش (در سال 4891)صریحا اذعان نمود:رویکرد دیرینهشناسانه و دودمان پژوهانهی خود را رها کرده است و بهطورکلی زبان را افقی مطلق نمیشناسد که زمینهی اندیشه را فراهم مینماید؛زیرا که آدمی قادر است از شرایط امکانی حاصل آمده از گسترهی زبان خارج شده و اندیشهی خویش را مورد نقادی قرار دهد."