"نوعی غم غربت برای زمان و مکانی است که هرگز وجود نداشته، چهره؛در فاصلهی میان چشمها و لبها و آنجا که ادامه و بینهایتی فضا با قطع تداوم شکسته میشود و سکوتی رمز و رازگونه جای آن را میگیرد؛در فاصلهی میان خط های باریکی که طرحوارههای او را شکل میبخشد فضایی وهمانگیز پدید میآید.
ایجاد (به تصویر صفحه مراجعه شود) PETGAR استعارههای بصری برای نمایش تنهایی انسان و همان زبانی که الآن به عنوان زبان تصویری و یکی از ویژگیهای نقاشی امروز یاد میشود،سبب میشود تا او مانند یک عارف نقاشی کند؛نه پنهانکاری میکند و نه به تعبیرهای متظاهرانه دربارهی سرنوشت انسان میپردازد.
این امر که کلید جدیدترین آثار نیما در جو مسائل ذهنیت نمایش قرار دارد، بار دیگر با نوسانات پریشان و ناگهانی از کارهای واقعا اکسپرسیونیستی به کارهایی که در آنها کنتراست شدید بین رنگ و نور ماسکهای خشمگین و غمانگیزی که در ظاهر به نظر میرسد نمیتواند با جو غنایی آرام ک ارهای دیگر همگون باشد، تأیید میگردد."