خلاصه ماشینی:
"در فکر فرو رفتم که چرا فلان زندانی به یک تکه آئینه شکسته اینقدر علاقه دارد؟و حاضر است به هر قیمتی شده((حتی از طریق تخریب وسائل آرایشگاه زندان))آنرا بدست آورده و نزد خودش بطور مخفیانه نگهداری نماید و سعی کند آنرا از دسترس مأمورین بدور نگه دارد؟ در پی این سؤال مطالعاتی را انجام دادم و متوجه شدم آئینه چقدر میتواند در زندان،کاربری داشته باشد.
و چون این فرهنگ در درون زندانها همچون دیگر اصطلاحات مرسوم دست به دست شده و به ارث رسیده،لذا جهت پرهیز از این نظریه خطرناک ((که انزوا و گوشهگیری زندانی،روحیهگریز از جمع را در او تقویت میکند،باعث شده برخی در این فکر فرو رفته و با بدست آوردن تکهآئینهای از خود فراموشی فرار نمایند)).
تقویت این تفکر خطرناک،((به خاطر سپردن زندان بعنوان فراموشخانه))چنان در روحیه فرد محبوب اثر سوء میگذارد که در نهایت وی را دچار عقدههای روحی و ناهنجاریها خاص دوران تحمل کیفر نموده و در مجموع حالت یأس و ناامیدی را بر وی حاکم مینماید و جهت چارهجوئی به فکر فرو رفته،دست به کار سلیقهای میزند."