چکیده:
عنصر رنگ از عناصر ویژهای است که میتوان از طریق شناخت ویژگیها،خاصیتها و تأثیرات آن،از روی بسیاری از رمزها پردهبرداری کرد و به رازهای پنهان بسیاری از پدیدهها دست یافت. در شاهنامهء فردوسی 4197 بار عنصر رنگ مورد توجه قرار گرفته است.از این تعداد 3267 مورد از نظر مفهومی نیز بیانگر معنای رنگ است.واژههای رنگی شاهنامه را در 18 دسته میتوان جای داد.67/27 درصد از رنگهای به کار رفته در شاهنامه مربوط به رنگهای بیفام(سیاه،سپید،تاریک،روشن،تیره،درخشان و ابلق)و 32/73 درصد مربوط به رنگ واژههای فامی(سرخ،زرد،سبز،بنفش و...)است. چنانچه به معنای نمادین رنگها توجه شود،پرده از روی بسیاری از رمزهای رنگین شاهنامه و ارزشهای هنری آن برداشته میشود و پیوند این متن حماسی با اسطورهها و باورهای ملل دیگر آشکارتر میگردد.در این مقاله از میان رنگهای گوناگون شاهنامه،چگونگی استفادهء فردوسی از رنگهای سیاه و سپید و ویژگیهای آن در شاهنامه بررسی شده است.
Colors are among the qualities which have specific effects in our life. A good knowledge of these effects can reveal many secrets.
In Shâhnâmeh of Ferdowsi، there are 4197 expressions concerned، in one way or another، with the idea of color، and of which، 3267 instances directly refer to the concept of color. These expressions fall into 18 categories.
67.27% of the colors mentioned in Shâhnameh are the achromatics (black and white، dark and light، bright and piebald); and 32.73% are chromatics(red، yellow، green، purple،…).
Through paying attention to the symbolic meanings of colors، one can realize the secrets of them and the artistic values related to them. At the same time، the affinity between this epic and a part of the mythologies of other nations will be manifested by examining these symbolic meanings.
This article، attempts to trace at the various ways، black and white، are used in Shâhnâmeh.
خلاصه ماشینی:
"در شاهنامه 21 بار برای توصیف دیوان و جادوگران از رنگ سیاه استفاده شده است، تا جنبهء اهریمنی آنان روشنتر نموده شود؛از جمله: همه رویهایشان چو روی هیون زبانها سیه دیدهها پر ز خون (ج 7:ص 48،ب 341) بزد چنگ وارونه دیو سیاه دو تا امدر آورد بالای شاه (ج 1:ص 03،ب 53) به زنجیر شد گنده پیری تباه سر و موی چون برف و رنگی سیاه (ج 6:ص 971،ب 1422) فردوسی از رنگ سیاه برای نشان دادن چهرهء شخصیتهای منفی خود نیز بهره برده است.
استفاده شده است که معمولا حامل بار منفی است؛از آن جمله است: جز از من نشاید ورا کینه خواه کنم روز روشن بدو بر سیاه (ج 3:ص 04،ب 775) ببرد ز پستان نخجیر شیر شود آب در چشمهء خویش قیر (ج 3،ص 35:ب 787) تو گردن بپیچی ز فرمان شاه مرا تابش روز گردد سیاه (ج 6:ص 942،ب 425) گناهش به یزدان دارنده بخش مکن روز بر دشمن و دوست دخش (ج 9:ص 78،ب 1331) از رنگ سیاه همچنین برای بیان عزا و نشانهء سوگواری استفاده شده است،سیاه کردن خانه،سیاه کردن تبیره و سیاه ژپوشی از نمودهای عزاداری بوده است: همه جامه کرده کبود و سیاه نشسته به اندوه در سوگ شاه (ج 1:ص 701،ب 174) تبیره سیه کرده و روی پیل پراکنده بر تازی اسبانش نیل (ج 1:ص 501،ب 934) در خانهها را سیه کرد پاک ز کاخ و ز دیوان برآورد خاک (ج 2:ص 162،ب 35) پیوند سیاهپوشی و عزا شاید به جنبهء اهریمنی پنداشتن مرگ باز گردد،چرا که زندگی از آن اهورامزدا و مرگ از آن اهریمن است."