چکیده:
عدالت ترمیمی فرایندی است که در آن کلیه کسانی که در رابطه با جرم خاص سهمی دارند،گردهم میآیند تا به طور جمعی در رابطه با چگونگی برخورد با آثار و نتایج جرم و مشکلات ناشی از آن برای آینده تصمیم گرفته و راهحلی بیابند. بنابراین عدالت ترمیمی دعوتی است به مشارکتی کامل،اتفاق نظر و اجماع،این بدان معناست که بزهکاران،بزهدیدگان و جامعهء محلی در اجرای عدالت درگیر میشوند.به عبارت دیگر در اجرای عدالت ترمیمی تنها یک فرد یا نهاد به نام قاضی یا دستگاه عدالت کیفری،سلطهء منحصر به فرد ندارد. علاوه بر این،عدالت ترمیمی در جستوجوی آن است تا آنچه را که نقض شده است،بهبود بخشد.پرسش محوری،در هر فرایند عدالت ترمیمی این است که بزدهدیده به چه چیز نیازمند است تا بهبود یابد،خود را بازیافته و احساس آرامش و امنیت مجدد کند.از دیدگاه عدالت ترمیمی این بزهدیده است که باید نقش از دست رفته خود را بازیابد.همچنین اصالت روابط میان فردی،جبران ضرر و زیان وارده ناشی از جرم،بازپذیری و بازتوانی بزهکار،بزهدیده و اجتماع و مشارکت از مهمترین ارزشهای حاکم بر عدالت ترمیمی است.به عبارت دیگرسه اصل اساسی عدالت ترمیمی عبارت است از: 1-جرم قبل از هر چیز تعدی و تجاوز به روابط میان فردی است،نه صرفا اقدامی علیه دولت؛ 2-همه آنانی که از جرم متأثر شدهاند،دارای نقشها،مسئولیتها و نیازهایی برای مقابله و برخورد جمعی با آثار و نتایج جرم هستند؛ 3-جبران ضرر و زیان،حلوفصل مشکلات ناشی از جرم و پیشگیری از زیانهای بیشتر به منظور حصول سازش میان طرفهای درگیر جرم مورد نظر است. به طور کلی،در این مقاله علاوه بر تعریف عدالت ترمیمی و ویژگیهای آن،به ارزش حاکم بر عدالت ترمیمی و اصول و روشهای اجرای آن نیز پرداخته خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
"به عبارت دیگرسه اصل اساسی عدالت ترمیمی عبارت است از: 1-جرم قبل از هر چیز تعدی و تجاوز به روابط میان فردی است،نه صرفا اقدامی علیه دولت؛ 2-همه آنانی که از جرم متأثر شدهاند،دارای نقشها،مسئولیتها و نیازهایی برای مقابله و برخورد جمعی با آثار و نتایج جرم هستند؛ 3-جبران ضرر و زیان،حلوفصل مشکلات ناشی از جرم و پیشگیری از زیانهای بیشتر به منظور حصول سازش میان طرفهای درگیر جرم مورد نظر است.
با توجه به گسترش برنامههای میانجیگری در اقصی نقاط دنیا،مطالعات متعددی برای ارزیابی موفقیت یا عدم موفقیت این برنامهها صورت گرفته که برخی نتایج حاصله حاکی از رضایت بالای شرکتکنندگان،درک بهتر فرایند اجرای عدالت،کاهش ترس از جرم در میان بزهدیدگان(به ویژه بزهدیدگان و مجرمان جوان و نوجوان)،میزان بالای موفقیت مذاکرات برای جبران خسارت ناشی از جرم،تکرار جرم کمتر یا ارتکاب جرایم خفیفتر توسط بزهکارانی که در فرایند میانجیگری شرکت کردهاند و کاهش یافتن احساس خشم و نفرت توسط بزهدیدگان جرایم است.
(آمبرایت و بازمور،4991) نتیجهگیری اگرچه جریان الغاگرایی کیفری تاثیری غیر قابل انکاری بر نظام جزایی بسیاری از کشورها به ویژه از طریق اعمال الگوهای کیفرزدایی،جرمزدایی و قضازدایی داشته است، اما حقیقت آن است که بنیان جنبش عدالت ترمیمی را نه فقط در جریان الغاگرایانهء مذکور، که باید در مجموعهای از سنتهای کهن فرهنگی،مذهبی و حقوقی جستوجو کرد که در آنها بر عناصری از قبیل صلح و سازش،عفو و بخشش،میانجیگری و ترمیم،اعادهء وضع و جبران خسارت و به طور کلی اصلاح آنچه که در نتیجهء وقوع جرم تخریب شده است و تمرکز بر نقش و حق صاحبان اصلی دعوای کیفری و به ویژه بزهدیده،تاکید میکند."