خلاصه ماشینی:
"ق پس از سفر حج به بغداد میرود و خلیفه عباسی"المقتفی لامرالله"به او پیشنهاد قبول شغل دبیری میکند،نمیپذیرد و در بازگشت به وطن،از مشاهده خرابیهای طاق کسری و ایوان مدائن چنان به هیجان میآید که قصیده معروف مدائنیه را از سینهای پرسوز میسراید: هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن،هان ایوان مدائن را آیینه عبرتدان یک ره ز لب دجله،منزل به مدائن کن وز دیده دوم دجله برخاک مدائن ران خود دجله چنان گرید صد دجله خون گویی کز گرمی خونابش آتش چکد از مژگان ابو طالب کلیم کاشانی،از برجستهترین شاعران عصر صفوی که چون بسیاری از شاعران معاصرش به هند مهاجرت کرده بود،وضع ناهنجار روز را چنین مینمایاند: در خاک وطن تخم مرادی نشود سبز بیهوده کلیم این همه سرگرم سفر نیست کلیم،وقتی به زادگاهش باز میگردد و از جور نامردمان حاکم رنجیده خاطر میشود،برای همیشه به هند مهاجرت میکند و در دربار شهاب الدین شاه جهان(7301-8601)به مقام ملک الشعرایی میرسد کلیم در سال 4401 در ازای سرودن قصیدهای برای جلوس شاه جهان به تخت طاووس، هم وزن خود(0055 روپیه)صله دریافت میکند؛با این وصف،همیشه گوشه چشمی به سرزمین مادریش داشت و از"وطن"یاد میکرد: موجم که سفر از وطنم دور نسازد آواریگیام باعث دوری ز وطن نیست طالب آملی،از دیگر شاعران به هجرت پناه برده پیش از مهاجرت به هند مینالید: طالب گل این چمن به بستان بگذار بگذار که میشود پشیمان،بگذار هند و نبرد،به تحفه کس جانب هند بخت سیه خویش به ایران بگذار هموکه در دربار جهانگیر شاه به موقعیت والایی دست یافت و هنگام مرگ در چهل سالگی در کشمیر 32 هزار بیت قصیده و غزل و مثنویات و رباعیات از خود به جای گذاشت چون"کلیم"هماره نگاهی به زادگاهش داشت: نوای بلبل شیراز بر گوشم گران آمد که در گلشن چو طالب عندلیب آملی دارم و از صائب شیرین سخن،بزرگترین شاعر سده یازدهم هـ."