چکیده:
نویسنده این مقاله با مروری کوتاه بر دهه نخست قرن بیست و یکم، چشم اندازی کلی از آنچه که مردم آمریکا در طول این مدت شاهد بودهاند را به دست میدهد. دهه ای که با تقلب انتخاباتی بوش آغاز شد و با پنهان کردن مواد انفجاری در لباس زیر یک مرد نیجریه ای خاتمه یافت. در فاصله این دو رخداد کاملا مرتبط با یکدیگر، مردم آمریکا سلسله ای از رویدادهای تلخ را تجربه کردهاند که شاید برای همیشه جهت حرکت تاریخی این کشور را تغییر داده باشد. پس از انتخاب متقلبانه بوش، نخستین نقطه عطف این دهه، حملات یازده سپتامبر بود که وقوع آن بر کلیه سیاستهای آمریکا و چشم انداز آمریکاییان در سراسر این دهه سایه انداخت. به اعتقاد نویسنده، آن طور که از رخدادهای سالهای پایانی دهه نخست قرن بیستویکم، به خصوص انتخاب رئیس جمهور به اصطلاح تغییر، باراک اوباما بر میآید، دهه دوم این قرن نیز شاهد تداوم اکثر سیاستهای دهه اول خواهد بود و در افق امید چندانی برای ایجاد یک چرخش اساسی در سیاستهای آمریکا دیده نمیشود.
خلاصه ماشینی:
همچنين با يازده سپتامبر بود كه يك تقاضاي اخلاقي براي تسريع «امنيت برادر بزرگه» با شعارهاي غير احساسي مطرح شد؛ شعارهايي نظير: «قانون اساسي آمريكا يك پيماننامه خودكشي نيست» و« معاهده ژنو امروزه فقط "زيبا" و"منسوخ" است.
به همين دليل بود كه دولت بوش ـ چني با شور و هيجان روي اين موضوع كار كرد كه آمريكاييان (سربازان و يا مزدوران) مشمول محاكمه در دادگاه عدالت جنايات جنگي نميشوند.
اين به مجوزي براي كشتن بدون پاسخگويي و منطقي براي عاري از انسانيت شدن تبديل شد: ما اين چيزها را قبلاً كجا شنيده بوديم؟ توافقات جديدي اختراع شدند كه ميگفتند، تمامي انسانها لياقت زندگي يا قرار گرفتن تحت حمايت قانون را ندارند، به خصوص اگر ما در حال جنگ باشيم.
تمام آمريكاييان مشمول از دست رفتن حريم خصوصي و آزادي شدند، اما بعد ديگر خيلي دير شده بود.
اين گونه بود كه آمريكا وجدان اسطورهاي خود را از دست داد.