خلاصه ماشینی:
"اما این یادگیری در شاگردان همواره قطعیت ندارد،دلیلش آنست کههمانطور که هیچکس بجای دیگری نمیتواند غذا بخورد معلم هم بجایشاگرد نمیتواند درس یاد بگیرد و این خود شاگرد است زیرا که جریانیادگیری وابسته به کار و عمل اوست.
-تعامل هنر و تدریس با توجه به توضیحات فوق دربارۀ وجوه اشتراک هنر و تدریس(هنرمند و معلم)،ذکر تأثیر متقابل بین این دو فن،خالی از لطف نیست؛در واقع،این پیوستگی را در اشکال مختلف هنری میتوان ردیابینمود.
همین که دانشآموز اول (Amin) مشغول نوشتن چیزی باشد و دانشآموز دوم (Ali) بر او وارد شود،اولین قدمهای یک نمایش کوتاه برداشته شده است.
یکی از نقاط قوت تکرارجمعی(در صورتیکه کنترل شود)آنست که دانشآموزی که موردی رایاد نگرفته و یا بدلایلی دچار شرم در حضور جمع شده،به فعالیتاجتماعی و شرکت گروهی ترغیب میشود: Teacher:Class,repeat,please!He's thinking.
وی برای تعلیم رسم الخط بطورمستقیم میتواند از روش ذیل استفاده نماید: (به تصویر صفحه مراجعه شود)معلم زبان،ترسیم د و خط موازی بر روی تخته سیاه و تعیین سه نقطهبر روی خطوط،جهت حرکت دست را هنگام نوشتن حروف مشخصمیکند،بتدریج که دانشآموزان بر نوشتن حروف تسلط مییابند ازبکارگیری سه نقطۀ فرضی خودداری میکنند و برای نوشتن کلماتآماده میشوند: (به تصویر صفحه مراجعه شود) -خلاصه: فنی و هنری بودن دریس امر بسیار حساس و ظریفی است.
یکی از اثرات آنی و مهم تدریس هنری آنست که معلم به کارخود علاقه نشان میدهد؛از سویی دیگر این معلم علاقهمند قادر خواهدبود که جسم و ذهن دانشآموزان را به سوی مطالب درسی و چه بسابالاتر،سوق دهد.
طرحی برای مطالعۀ هنر از دیدگاه جامعهشناسی(تهران:انتشارات توشه،2535) (5)- Morrison & Mclntyre,Teachers and Teaching."