"سفرنامه-1 ما بر فراز قلهی قفقاز میپریم؛ بر کوه قاف.
سینی پرپری صبحانه رنگین است.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) سفرنامه-2 مرغ آمین،منظومهای از نیما یوشیج در پارک روبروی اتاق ما یک دختر جوان خاموش سر به سینهی مردی نهاده است اینجا که ما،شبها کوتاه است حتی برای تنهایی.
دیشب خوابم نبرد مرغ آمین میخواندم قهوه نوشیدم.
فرخ تمیمی (به تصویر صفحه مراجعه شود) تمنا مرغان پر گشوئدهی دریایی توایم.
محمد علی شاکری یکتا (به تصویر صفحه مراجعه شود) تصویرهای بامداد 23 در سایۀ سپیده دمانم چه حاجت است به ماه.
سکوت و سبزه مرا میبرند از خم راهی به سرزمین سبزهای از باغهای سبز حادثه تا لحظهای بیندیشیم: به چشم در پی چشم به دست در پی دست.
در سایۀ سپیده دمانم چه حاجت است به ماه.
سکوت میکنم و منتظر کنار پنجره میمانم تا از کرانه بیاید زلالی و من هم زلال شوم در حضور نور."