خلاصه ماشینی:
"این راست نیست من بیحضور چشم تو-شادابم.
وقتی که دور میشوم از آن «مثل درخت،در شب باران» در رهگذر صاعقه و بادم بیآنکه یک جوانۀ لبخند بر شاخسار چهرۀ من-بنشیند.
اندوه آری اندوه زهریست در رگانم وقتی که آن دو شاخۀ زیبای نسترن از اشتیاق چشم من-دور است.
رضا مقصدی (به تصویر صفحه مراجعه شود) نشانی نه نامی میدانم نه نشانی گهگاه،آوای نیلبکی از دور دریا را به یادم میآورد.
پروین نگهداری شیراز (به تصویر صفحه مراجعه شود) زیبا به زلالی عشق مدحی بیصلهبرای بامداد شاعر و آیدا تو زیبایی نازنین!
تو به زلالی عشق زیبایی حتی اگر بیپا قدم بر چشم ما نهی...
تنگی شراب کهنهای که مینوشم تو را و بسان«زوربا»در ژرف روشنان هستی پای میکوبم بگذار دشنهها در تاریکی فرود آیند و شانههامان زخم زنند تا تو هستی نازنین قبیلۀ شاعران نیست بیسالار تو نامیرایی تو به غایت زیبایی حتی اگر بیپا قدم بر چشم ما نهی..."