چکیده:
هدف از این پژوهش شناسایی اثرات روش شناختی رفتاری بر ارتقا سطح شناخت اجتماعی بزهکاران پسر بود. در این پژوهش از روش تحقیق و در آن از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری بزهکاران پسر تحت پوشش کانون اصلاح و تربیت شهر تهران در سال 1386 راشامل بود که جرایم پرخاشگرانه از جمله قتل، ایراد ضرب و جرح، آدم ربایی، تجاوز جنسی و سرقتهای توام با پرخاشگری مرتکب شده بودند. نمونه آماری 48 نفر بود که به روش تصادفی انتخاب و در گروههای آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. برای گردآوری داده ها افراد گروه نمونه پرسشنامه حل مساله اجتماعی دی زوریلا، نزو و مای دیو الیوارس و دو پرسشنامه محقق ساخته مهارتهای ارتباطی و کنترل خشم را تکمیل کردند. سه گروه آزمایشی در این پژوهش وجود داشت. گروه اول 10 جلسه آموزشی در زمینه مهارتهای حل مساله اجتماعی و مهارتهای ارتباطی، گروه دوم 8 جلسه آموزشی در زمینه مهارتهای کنترل خشم و گروه سوم تلفیقی از روش اول و دوم رادر 18 جلسه آموزشی، مبتنی بر روش شناختی رفتاری دریافت کردند. تجزیه و تحلیل داده های آماری با استفاده از آزمون آماری MANOVA موید اثرات روش شناختی رفتاری بر ارتقا شناخت اجتماعی بزهکاران بود، یعنی تفاوت بین ترکیب میانگین های سطوح متغیر وابسته (مهارتهای کنترل خشم، مهارتهای ارتباطی و مهارتهای حل مساله اجتماعی در دو بعد سازگارانه و ناسازگارانه) در گروههای مورد مطالعه معنی دار بود (015/p<?) مقایسه بین گروهها با استفاده از آزمون ANCOVA تفاوت معنی داری بین میانگین نمره های گروهها در مهارتهای حل مساله اجتماعی ناسازگارانه (05/P<?)، مهارتهای ارتباطی (01/P<?) و مهارتهای کنترل خشم (01/P<?) نشان داد، اما تفاوت بین میانگین گروهها در مهارتهای حل مساله اجتماعی سازگارانه معنی دار نبود. نتایج حاصل از به کارگیری آزمون تعقیبی بن فرنی نشان داد که تفاوت میانگین نمره های هر سه گروه آزمایشی با گروه کنترل، در متغیرهای مهارتهای ارتباطی و کنترل خشم معنی دار بود، اما مهارتهای حل مساله اجتماعی ناسازگارانه درمقایسه با گروه کنترل، فقط در گروه سوم (گروه تلفیقی) بهبود یافته بود و تفاوت بین میانگین هیچ یک ازگروههای آزمایشی با گروه کنترل در متغیر حل مساله اجتماعی سازگارانه معنی دارنبود، در این پژوهش تاکید توام بر تغییر شناخت و رفتار و تکرار و مرور ذهنی مطالب یاد گرفته شده همراه با مشارکت فعال یادگیرندگان در فعالیتهای آموزشی و همچنین استفاده از بازخوردهای مناسب در موارد مقتضی، تغییراتی را درشناخت اجتماعی بزهکاران پدید آورده است، اما برای ماندگار شدن تغییرات حاصله، لازم است مدت زمان و تعداد جلسه های آموزشی همراه با تمرین های راهنمایی شده بیشتر شود.
خلاصه ماشینی:
"[F(2135)-49/22P<0/01] جدول 6:ضرایب رگرسیون برای متغیرهای پیشبین معنادار (به تصویر صفحه مراجعه شود)بر اساس نتایج رگرسیون جدول 6 میتوان گفت که از مجموع کل علائم فشار روانی و 10خردهمقیاس منابع فشار روانی،تنها خردهمقیاسهای بیگانگی [B--2/20t--5/29P<-0/01] ،سبکباری نقش [B--1/23t--2/84P<-0/01] و علت و نتیجه ارزیابیعملکرد [B--0/87t--2/24P<-0/05] ،وارد معادله شده و اثر پیشبینی کنندگیمعناداری را بر رضایت شغلی داشتند و سایر خردهمقیاسها از معادله حذف شدند،اما قضاوت دربارۀ سهم و نقش هریک از متغیرهای پیشبین در تبیین متغیر وابسته رضایت شغلیرا باید به مقادیر بتا واگذار کرد،با توجه به مقادیر بتا،از بین علائم فشار روانی وخردهمقیاسهای منابع فشار روانی شغلی،متغیرهای بیگانگی،سبکباری نقش،و علت و نتیجهارزیابی عملکرد به ترتیب بیشترین اثر پیشبینی کنندگی را بر رضایت شغلی داشتهاند.
[f(3/136)-42/8P<0/001] &%01905VRMG019G% جدول 8:ضرایب رگرسیونی برای متغیرهای پیشبین معنادار(به تصویر صفحه مراجعه شود)بر اساس نتایج رگرسیون جدول 8 میتوان گفت که بعد از سه گام،متغیرهای پیشبینماهیت کار [B--2/2t--4/6P<0/01] ،همکاران [b-2/4t--6/5P<0/01] ،وفرصتهای ارتقاء [B--1/8t--2/2P<0/05] ،وارد معادله شده و اثر پیشبینی کنندگیمعناداری را بر فشار روانی شغلی مدیران داشتند و سایر خردهمقیاسها از معادله حذف شدند.
در اینپژوهش شاهد میزان پایین فشار روانی در مدیران بودیم که در تبیین اثر سبکباری نقش برفشار روانی میتوان به قانون یرکز و دادسون اشاره کرد که بیان میدارد میزان فشار روانی پایینو بالا،به عملکرد شغلی پایین منجر میشود و با توجه به نظریه انتظار وروم اگر انتظارات وارزشهایی که افراد در انتخاب یا پذیرش شغلی برای خود در نظر میگیرند،برآورده نشود،بیحوصلهگی ناشی از هیجانات کم به وجود میآید و این هیجانات پایین،به علت بار کاریکم(سبکباری نقش)و فقدان تطابق میزان توانایی و مهارت با وظیفه محوله،به عنوان یکمنبع فشار روانی بر میزان رضایت شغلی مدیران اثر میگذارد(به نقل از مقیمی،1386)."