خلاصه ماشینی:
"پردۀ آبنوس برای بیان رنگ شب (رستگار فسایی،1369:ص 68) همچنین،فردوسی رنگ سیاه را برای اسب،درفش،هوا،خفتان،روزگار وسراپرده به کار برده است: {S*سراپرده برکشیده سیاه#ره گردش اندر ز هرسو سپاهS}(فردوسی،1388:جلد 3،ص 106) {S*تهمتن که گر دست بردی به سنگ#بکندی ز کوه سیه روز جنگS}(همان،ص 109) رنگ سیاه کاملا منفی و نشانۀ غم و مرگ و عزاداری دانسته شده است،رنگشب است و به جادو و شیطان منتسب میشود،ظاهر و زین رنگ سیاه آن را بینسیاستمداران و هنرپیشهها محبوب کرده است (هیداکی،1387:ص 29) {S*کنون گر تو در آب ماهی شوی#و گر چون شب اندر سیاهی شویS}(فردوسی،1378:ص 111) {S*بدو گفت سهراب از آزادگان#سیهبخت گودرز کشوادگانS}(همان،ص 107) ,worros snaem tI.
فردوسی از رنگ سیاه برای چشم زیبارویان به عنوان یکی از مظاهر زیبایی آنها نام میبرد: {S*گسارنده باده آورد ساز#سیهچشم و گلرخ بتان طرازS}(فردوسی،1378:ص 100) همچنین رنگ مشک را سیاه بیان کرده: {S*همیگفت اگر دخمه زرین کنم#ز مشک سیه گردش آئین کنمS}(همان،ص 113) تفسیر رنگ سیاه از نظر فیزیولوژی:فشار روحی شخصی ناشی از شدتاحساس،تلاش و غیره است،به نحوی که توسط سایر رنگها نشان داده میشود.
مثلا در داستان رستم و سهراب رنگ سرخ به شکل لالهرنگ به کار رفته: {S*چنان ننگش آمد ز کار هجیر#که شد لالهرنگش به کردار قیرS}(فردوسی،1374:ص 217) لالهرنگ را به معنای سرخرنگ و آتش به کار برده و یا کاربرد گلرخ به معنایسرخی گونۀ زیبارویان که با دیدنش،دیدگان خیره میشوند: {S*گسارنده باده آورد ساز#سیه چشم و گلرخ بتان طرازS}(همان،ص 100) نیز در شاهنامه بارها واژۀ سرخ برای پردهسرا به کار برده است: {S*دگر گفت کان سرخپرده سرای#سواران بسی گردش اندر به پای#*و بپرسید کان سرخپرده سرای#به دهلیز چیزی پیاده به یاریS}(همان،ص 107) همچنین سراپردۀ سرخ نشانۀ قدرت و زندگی است."