خلاصه ماشینی:
"از همهاینها مهمتر بزرگترین اشکال عمده برخی از کشورهای درحال توسعه ازدیادجمعیت و یا بعبارت دقیقتر انفجار جمعیت شمار میرفت که دردسر بزرگیبرای آنان بوجود آورده و میآورد،مضافا باینکه در سدههای پیشین هنوزقوانین و محدودیتهای مهاجرت وجود نداشت و در آنهنگام افراد بیکاریا کارگران زائد میتوانستند آزادانه بهر کشوری که مایل باشند مهاجرتکنند و حال اینکه ممالک درحال رشد کنونی نمیتوانند از این امکاناتبنا بدلائل نامبرده و یکرشته مسائل دیگر متجاوز از 20سال پیش یعنی بلافاصله بعد از جنگ جهانی دوم گروهیاز روشنفکران نسبت بمحصول یک پیشرفت اقتصادی سریعبرای ممالک عقبمانده دوچار شک و تردید شدند عقبماندگی،پائینبودن سطح تکنولوژی،بالابودن میزان بیسوادی،ناچیزبودن میزان درآمد سالیانه افراد،گسترش دائم التزاید جمعیت،عدم ثبات سیاسی و بالاخره نابسامانی تشکیلات داخلی مسائلکوچک و پیشپا افتادهای نبودند که به آسانی بتوان آنها راحل و فصل نمود و در آنموقع تصور میرفت فقط برخی ازممالک بتوانند براین مشکلات چیره شوند،لیکن خوشبختانهگذشت زمان و تجربه ثابت کرد که در بیشتر این موارداغراق بخرج رفته است.
4-رعایت همبستگیهای کلیه ضوابط اقتصادی کشور هنگام دریافتکمک: تحقیقات و پژوهشهای کارشناسان اقتصاد دنیای غرب طی سال 1970در کشورهای درحال توسعه نشان میدهد که هرگاه مسئولان امر سیاستاقتصادی روشنی اتخاذ کرده باشند که مبتنی بر رسیدن برشد اقتصادیبیشتری باشد این مساله نیاز استفاده از منابع خارجی آنانرا بالاتر خواهدبرد خواه این منابع خارجی جذب سرمایههای آزاد باشد و یا قبول کمکهای رسمی بین المللی که طبعا بر میزان تولید ناخالص ملی خواهد افزودو به 6 درصد خواهد رسانید."