خلاصه ماشینی:
"در آنجا ضمن شرح روایتی از امام صادق (ع) در این خصوص که چگونه جبرئیل، آدم (ع) را با اسرار حج آشنا ساخت،مینویسد که آدم (ع) و در حقیقت هر زائر بیت (حجگزار) باید به مقامی برسد که دریابد «مشهود، شاهد (مشاهد) و مشهد هر سه یکی است» به تعبیر خود وی «حتی یریالعبد أن المتجلی و المتجلی له و المتجلی فیه، امر واحد»، «تا این که بنده دریابد که موجود متجلی شده، موجودی که این تجلی برای اوست و صورتی که این تجلی در قالب آن است، هر سه یکی است»6 هرچند در اینجا سه رکن مشهد، مشاهده و شاهد وجود دارد، ولی خود شاهد به تعبیر هانری کربن یک وجود دو ساحتی (bi –unity) یا دو قطبی (bi-polarity) است.
او خود، در بحث از «اسرار حج» در نظر قاضی سعید قمی از جمله اهدافش را این اعلام میکند که: «چگونه میتوان از عالمی که هرگونه درکی از ملکوت را از دست داده است درخواست کرد که با هدایت قاضی سعید قمی در تصویر بیت تأمل کند، حال آنکه خود به عیان میبیند که دیگر برایش حتی یک بیت هم موجود نیست تا بتوان دربارهاش تأمل کرد؟»14 در حقیقت او همه میراث و میراثداران معنویت سه دین صاحب کتاب یهودیت، مسیحیت و اسلام را به یاری میگیرد و میکوشد تا بر مبنای مثال معبد که میان هر سه دین مشترک است، امکان مکاشفه و مشاهده معبد را فراهم آورد و از این رو شخصیتهایی در این سه سنت را با همه بعد زمانی و مکانیشان، در طرح واحدی که همانا اعاده و احیاء معبد، بر اساس نمونه آسمانی آن، یعنی مثال معبد، است همکار و همیار هم مییابیم."