خلاصه ماشینی:
"ابن مقفع گرچه متولد فیروزآباد فارس بود و آخرین سالیانعمر خویش را در بصره و در دستگاه نخستین خلفای عباسیطی نمود،اما دو نوبت(یک بار در عصر امویان و بار دیگردر اوایل عصر خلفای عباسی)،به کرمان مهاجرت نمود وسالهایی چند از زندگی کوتاه خویش را در کرمان و به مشاغلکاتبی و دبیری و همینطور به آموزگاری و معلمی گذرانید ودر عین حال ترجمه برخی عاز شاخصترین آثار خود(از جملهاحتمالا کتاب معروف کلیله و دمنه و بویژه«باب برزویهیطبیب»از این کتاب)را،در همین دیار آغاز نمود.
/}»«آیا زمین را گاهواره و کوهها را میخهایی قرار ندادیم؟شما را نر و ماده آفریدیم و خواب را برشما وسیله آسایش وآرامش گردانیدیم و(تاریکی)شب را برای شما لباس و پوشاکیقرار دادیم(تا شیاهی شب همچون پرده شما را بپوشاند)و روزرا برای شما وقت کار و کوشش گردانیدیم» برخی نوشتهاند که شنیدن همین آیات ابن مقفع را که خوددر فصاحت و سخنشناسی بیمانند بود،بدین نتیجه رساندکه این گفتار عالی ساخته اندیشه کوتاه بشر نیست،و از آنپس،چهره قرآن در نظرش دگرگون شد و احساسا کرد کهدنیای جدیدی برای او کشف شده است و بیدرنگ از همانجانزد«عیسی بن علی»(که ولی نعمت روزبه و عموی منصوردوانیقی،خلیفهی وقت عباسی بود)رفت و از وی خواست کهوی را به اسلام مشرف سازد.
ابن مقفع در این دوران جز اینکه نویسنده و منشی عیسی بنعلی حکمران کرمان بود و به امور دیوانی و دفتری و مکاتباتدیوان انشاء در کرمان میپرداخت و آموزگاری فرزندان عیسیرا نیز همچنان عهدهدار بود،به تألیف آثار خویش به عربی وترجمهی منابع پهلوی(به تشویق عیسی بن علی)نیز ادامه دادو از جمله با بهرهگیری از گنجینهی غنی باقیمانده از حکیمانخردمند ایران باستان در کرمان،بخشی دیگر از این گنجینهیغنی و ارزشمند ایرانی را به عربی برگرداند."