چکیده:
فروپاشی اتحاد شوروی یکی از مهمترین رویدادهای جهان در نیمه قرن 20 بوده است و تاثیرات عمیقی در سطح جهان، منطقه و روابط بین کشورها به جا گذاشته است. نتیجه این فروپاشی ظهور و حضور جمهوری های جدید در آسیای مرکزی و قفقاز است و از جمله این کشورها جمهوری آذربایجان می باشد (البته این کشور در سال های 1920-1918م (1299-1297ش) نیز دارای استقلال بوده است و سپس به اتحاد جماهیر شوروی الحاق گردید).
سیاست کلی ایران در قبال همسایگان شمالی، و به ویژه جمهوری آذربایجان همکاری و حضور فعال است؛ چرا که موقعیت ژئوپلتیک ایران و همچنین تاثیر آن بر کشورهای منطقه، این کشور را در مقام پل ارتباطی که دو منطقه پر اهمیت جهان یعنی آسیای مرکزی و قفقاز و خلیج فارس را به هم متصل می سازد، قرار داده است؛ اما در همین حال حضور ترکیه به عنوان رقیب منطقه ای ایران در جمهوری آذربایجان بر موفقیت ایران در دستیابی به اهداف خود در منطقه و به ویژه جمهوری آذربایجان تاثیراتی داشته است که ما معتقدیم تاثیر آن منفی بوده است؛ البته ترکیه در رقابت با ایران جدای از اشتراکات خویش با جمهوری آذربایجان از حمایت آمریکا نیز برخوردار بوده است و این مقاله معتقد است که پیروزی ترکیه در رقابت با ایران در ارتباط با جمهوری آذربایجان بیشتر متاثر از حمایت آمریکا از این کشور و مخالفت آمریکا با ایران می باشد، و برای تبیین این موضوع از چهارچوب نظری ساختار-کارگزار بهره می جوییم، چرا که ساختار، محدوده عمل کارگزاران را مشخص می کند و البته به کارگزارانی که با ساختار همسو باشند، بیشترین امکان استفاده از فرصت ها را می دهد و برای کارگزاران مخالف با ساختار، بیشترین محدودیت ها را ایجاد می کند. اما باید توجه داشت که ساختار مفهومی انتزاعی نیست و کارگزاری یک شخص، ساختار شخص دیگر است؛ بنابراین مخالفت با قدرتمندترین کارگزار به معنی مخالفت با ساختار می باشد و لذا کارگزاری قدرتمندترین کارگزار (آمریکا) برای مخالفینش به ساختاری تبدیل می شود که مانع از دستیابی مخالفانش به اهدافشان می گردد و بالعکس برای موافقانش بیشترین فرصتها و امکانات را فراهم می آورد و به همین دلیل همراهی ترکیه با آمریکا باعث دستیابی این کشور به اهدافش در رقابت با ایران در جمهوری آذربایجان گردیده است
خلاصه ماشینی:
"oohay@hedazmirakdammahoM( o} {IBمنطقه،این کشور را در مقام پل ارتباطی که دو منطقهی پراهمیت جهان یعنی آسیایمرکزی و قفقاز و خلیج فارس را به هم متصل میسازد،قرار داده است؛اما در هیمن حالحضور ترکیه به عنوان رقیب منطقهای ایران در جمهوری آذربایجان بر موفقیت ایران دردستیابی به اهداف خود در منطقه و به ویژه جمهوری آذربایجان تأثیراتی داشته است که مامعتقدیم تأثیر آن منفی بوده است؛البته ترکیه در رقابت با ایران جدای از اشتراکات خویشبا جمهوری آذربایجان از حمایت آمریکا نیز برخوردار بوده است و این مقاله معتقد استکه پیروزی ترکیه در رقابت با ایران در ارتباط با جممهوری آذربایجان بیشتر متأثر از حمایتآمریکا از این کشور و مخالفت آمریکا با ایران میباشد،و برای تبیین این موضوع ازچهارچوب نظری ساختار-کارگزار بهره میجوییم،چرا که ساختار،محدودهی عملکارگزاران را مشخص میکند و البته به کارگزارانی که با ساختار همسو باشند،بیشترینامکان استفاده از فرصتها را میدهد و برای کارگزاران مخالف با ساختار،بیشترینمحدودیتها را ایجاد میکند.
ترکیه به لحاظ مساعدت جدی آمریکا(کارگزاری که به دلیل قدرت فراوانشمیتواند امکانات ساختار را در اختیار کارگزار موافق خود قرار دهد)توانست سهمشایستهای را در معادلات سیاسی و اقتصادی آذربایجان به خود اختصاص دهد؛به گونهایکه برژینسکی معتقد است که ترکیه در ایجاد ثبات در قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی نقشکلیدی دارد و لذا نباید آمریکا از طریق مخالفت با گسترش روابط ترکیه و ایران موجبدوری ترکیه از آمریکا شود(اسدی،1385:89)؛در این میان ترکیه به عنوان تنها حامیمنطقهای این طز تفکر(پان ترکیسم)در جهت اجرا و گسترش ایده پان ترکیسم ازآذربایجان حمایت کرد،در همین ارتباط اسماعیل جم،وزیر خارجه وقت ترکیه اعلام کرد«هیچکس غیر از ترک نمیتواند حامی ترک باشد و ما هم در آرزوی روزی هستیم که بهجدایی خلق ترک خاتمه داده شود،ما به امید روزی هستیم که جمهوریهای ترک آسیایمیانه و تمام آذربایجان همه یک کشور شوند و در این راه تلاش میکنیم(مرشد شکارچی،1384:57)."