خلاصه ماشینی:
"این صدای سنکینگاهی کوتاه به اشعار انیس باتور نوشتۀ محمد علی دستمالی (به تصویر صفحه مراجعه شود)حضور شاعر در جهان پر از شئی،حضوریست سرشار از ابهام،که هستی وتنفس توأمان گریه و خنده را تداعی میکند.
این موضوع باعث شده در اشعار شاعران مدرنیست ترک همچون انیسباتور،جمارسوز و نجاتی گیل،انتزاعگرایی و رجوع به اندیشۀ خیالپرستیشاعران باستان،همچون راه چارهای برای خروج از عرصۀ شعارزدگی وسطحیگری وانمود گردد.
به عنوان مثال آنچه باعث میشود مجموعۀ اشعارمشهور انیس باتور با نام«مقبرۀ زنان گریان»به کمال برسد،عمق تخیلاتشاعرانه،فرمهای لابیرنتی،اعجاز در استعارات و فضاسازیهای انتزاعیست کهنظیرش را در آثار شاعران دیگر ترک بسیار به ندرت میتوان یافت.
هستیشناسی شاعرانۀ انیس باتور در غالب اشعارش،متکی بر اصول ومواضعی عاشقانه است که جهان پیرامون را در حد یک راز سر به مهر عاشقانه،یک کلام تغزلی و یا یک نوستالژی غنایی ساده میکند."