خلاصه ماشینی:
"بیتوجهی به زن اماسبب نمیشود حقیقت دیگری و نیز شناختخود در پرتو دیگری رنگ بازد و بل آنچه بهجا میماند مسخ زن و لذا مسخ خود محوریمذکر است که حقیقت را میپوشد و پوشاندهمیخواهد و در عین حال عطش سیریناپذیریبه کشف و شناخت آن در خویش مییابد.
بیش از این اما زن دانایی را به واسطه تجربهزهدانی جنین چونان دیگری در بطن خویش ونیز ضرورت پروردن او در پرتو مشارکت مدنی،تجربه کرده و به حقیقت رسیده بود.
ممنوعکردن منع دیگری اما از منع دیگر بودگی(زن/مرد)سرچشمه میگیرد و این است کهزن خردمندانه از این منع نمیگریزد تا فهمو عقل مذکر را در خرد دو جنسیتی شریکسازد.
این همه اما سبب نمیشود که خلاقیتانفجارگونه و تحولطلب ذهنیت زنانه ازمیان رخت بربندد و این فحوای اصلیبرابرسالاری جنس-جنسیتی را در عصرجهانی شدن رقم میزند و تمدن بشریرا راهی جدید مینماید که تاکنونپیموده نشده است."