خلاصه ماشینی:
"چرا ظاهر آراسته و اندام متناسب برایزنان جزو ملزومات است،اما داشتن چنین ویژگیهاییبرای مردان تنها امتیاز بیشتر محسوب میشود؟ آیا این مساله ادامه نگاه جنسیتی به مسائل و بهنوعی جبر فرهنگ مردسالاری و تحمیل خواستههایمردانه به زنان با رویکرد کالایی شدن زن به عنوانجنس دوم نیست؟درست است که از ابتدای تاریخزنان به زیبایی و زیبا شدن گرایش داشتهاند اما شواهدتاریخی نشان میدهد که در جوامع بدوی که طبقاتاجتماعی و رقابتهای اقتصادی و فرهنگی به شکلامروزی وجود نداشت،آرایش و تزئینات بدن از جملهخالکوبی و استفاده از زیورآلات به عنوان شیوهایبرای نشانهگذاری افراد از نظر تعلق داشتن به یکگروه خویشاوندی و تمایز درجه،مقام،سن و موقعیتقبیلهای افراد مدنظر قرار میگرت و بالطبع در اینگونه جوامع استفاده از نوع آرایش و وسایلی که افراد برایزیباتر شدن خود به کار میبرند در فرهنگها و نقاطمختلف جهان متفاوت بوده باشد اما حقیق این استکه اکثر مردم از تغییر در مد لباس و آرایش صورت وموی خود لذت میبرند اما از حدود سال 1920 با رشدسرمایهداری و گسترش صنعتهای مختلف بهویژهبه وجود آمدن انقلابی در کارخانههای لوازم آرایشی،سودجویان زیبایی و صاحبان سرمایه را که اکثرا مردبودند بر آن داشت تا از زنان برای هدفهای خوداستفاده کنند و به این ترتیب این مساله از یک نیازصرف به زیبایی و هنری تاریخی درآمده و با اهدافتجارتگرایانه و حساب شده و ناخواسته اکثریت زنانجامعه را در مسیری اجباری و ضروری برای استفاده ازمد و آرایش قرار داد و اینجاست که امروز لاغر بودنو داشتن سایز پایین برای زنان ارزش به حساب میآید،درحالیکه با نگاهی دقیقتر میتوان دریافت که اینپدیده نیز ادامهی استثمار زنان و استفاده ابزاری دنیایامروز آنان است."