چکیده:
کشورهای شمال آفریقا به علت حضور اسلام و پیشینه تاریخ آن در محدوده تمدنی اسلامی قرار دارند. مردم این منطقه سال ها تحت حکومت دیکتاتورها زیسته اند و از طرف این حکومت ها تحت فشار و انقیاد قرار داشتند. در این میا فشارها و کنترل گروه های مذهبی در راس برنامه های دیکتاتورا قرار داشته که از این جهت تاریخ کشورهای شمال آفریقا خواندنی است. اما انفجاری که در ماه های پایانی 2010م در تونس رخ داده و به سرعت در کشورهای عربی منعکس شده، پایان دیکتاتوری ها را در شمال آفریقا نوید می دهد. با توجه به آینده پیشه رو در کشورهای شمال آفریقا و فضای ایجاد شده برای ارتباط فرهنگی با آنها، شناخت از فرهنگ و گرایش های مختلف مذهبی در اولویت قرار دارد. این نکته وقتی اهمیت بیشتری می یابد که بدانیم قدرت های فرا منطقه ای سعی دارند با استحاله و بازتعریف این گرایشات بر نفوذ خود در منطقه بیفزایند و در این میان تصوف که ریشه ای هزار ساله در منطقه دارد در اولویت کاری این قدرت ها قرار داد. با عنایت به موارد فوق، نگارنده در صدد است تا با محوریت این سوال که «گستردگی و نفوذ طریقت های صوفیانه در شمال آفریقا به چه میزان است و با توجه به ویژگی ها و ساختار طریقت ها در شمال آفریقا چه راه کارهایی را می توان برای ارتباط هر چه بهتر با این طریقت ها پیشنهاد کرد؟» و به روش تحلیلی و توصیفی به جریان شناسی تصوف و شناخت رقبای ایران در نحوه مواجهه با تصوف در شمال آفریقا بپردازد تا در نهایت بتواند راه کارهایی در ارتباط گیری موثرتر با این جریانات به هدف گسترش فرهنگ شیعی ـ ایرانی ارائه دهد.
خلاصه ماشینی:
"از قرن 12 م نیز صوفیگری در شمال آفریقا نهادینه شد و به مبنایاولیۀ سازماندهی جوامع روستایی این منطقه تبدیل شد که از ویژگیهای تصوف در اینمنطقه محسوب میشود و وجه روستایی بودن خود را تاکنون حفظ کرده است و همیشهرهبری جوامع روستایی و ائتلافهای قبیله له یا علیه رژیمهای حاکم بر عهده صوفیانبوده است.
2اما به هر شکل اندیشهمهدویت و مجدد در گروههای مختلفی از صوفیان آفریقا موجب شد تا از همان زمان وروداستعمارگران در قرن 15 م تا استقلال کشورهای آفریقایی جنبشهای مقاومت و جهادی راعلیه استعمارگران رهبری کنند که سعی داریم به شکل خلاصه به مهمترین آنها درمناطق مختلف آفریقا اشاره کنیم: الف)مصر: در زمان تسخیر مصر توسط عثمانیها و بعدها فرانسویان و حکومت پادشاهیمحمد علی،صوفیان طبق ساختاری که شکل گرفته بود تحت یک منصب دولتی فعالیتمیکردند و در امور سیاسی دخالت نمیکردند.
مهمترین جریانات اصلاحی طریقتهای صوفیه در شمال آفریقابدین شرح میباشد باید توجه داشت که این گروهها در کنار اصلاحات درونی بهفعالیتهای نظامی علیه استعمارگران نیز دست زدهاند: قادریه:عبد القادر رهبر قادریه که سعی کرد در کنار اصلاحات درونی قادریه دولتی رادر الجزایر بهوجود بیاورد اما از فرانسه شکست میخورد.
درادامه سعی میکنیم تا جریان تصوف در کشورهای شاخص شمال آفریقا را مورد مطالعه وبررسی قرار دهیم: 1-مصر:برای مطالعه جریان تصوف در قرن 20 م میبایست سه عنصر دولت،دانشگاه الازهر و اخوان المسلمین را در نظر داشت و اندیشسهها،اقدامات وعملکردهای این سه عنصر در مورد صوفیان مورد کنکاش قرار داد.
او برای اجرای طرح خود که بامخالفت صوفیان مواجه شده بود شورایی متشکل از مؤسسات اسلامی تشکیل داد کهاغلب زیر نظر اخوان المسلمین فعالیت میکردند اما تصمیمات این شورا به علت کودتاینظامیان در 1331 ش1952/ م متوقف ماند."