چکیده:
ناخرسندی از زمان حاضر ویژگی مستمر افراد جامعه بشری است. این امر موجب ظهور پدیدهی رویگردانی و گریز از زمان حاضر میشود. همواره انسان در تلاش است تا برای رهایی از وضع نامطلوب کنونی خود، جایگزینی پیدا نماید. او مطلوبش را گاه با پناه بردن به گذشته و گاه با رؤیای آینده جستجو میکند. حسرت گذشته و دلتنگی برای همهی آنچه از دست رفته – که یکی از حوزههای معنایی پدیدهی نوستالژی است- هماره ذهن بشر را درگیر خود کرده است. شاعران و هنرمندان در آثار خود به نحوی حسرت گذشته و دلتنگی حاصل از آن را با ابزارها ی زبانی و تصویرهای شعری گوناگون بیان کردهاند. این موضوع به عنوان یکی از رفتارهای ناخودآگاه فرد در شعر ابن خفاجه نمود دارد. غم دوری از وطن و معشوق، سوگ عزیزان و یاد اسطورهها، از مؤلفههای نوستالژیک اشعار ابن خفاجه به شمار میرود. وی با صدق عاطفه و فوران احساس این معانــی را در شعــر خود به تصویر مـیکشد. مقالهی حاضر با روش تحلیلی – توصیفی ظهور و بروز این پدیدهی روانشناختی- اجتماعی را در سرودههای یکی از سرآمدان شعر اندلس مورد مطالعه قرار داده است.
خلاصه ماشینی:
"نوستالژی دوران جوانی و غم ودرد پیری و مرگ اندیشی حسرت بر جوانی از دست رفته و شکایت از روزگار ناتوانی و پیری بسیار در دیوان ابن خفاجه به چشم میخورد؛ بهگونهای که سهم بیشتر مفهوم نوستالژی را میتوان در این حوزه دید و مؤلفهی دیگر در اولویتهای بعدی قرار میگیرند ابن خفاجه در قصیده در بحر طویل (فی ساحه البلی) یاد خاطرات دوران جوانی میافتد و اشعار زیبا و پر از اندوه را در وصفش می سراید گذر شاعر بر محل اجتماع همیشگی دوستان، او را به یاد خاطرات شیرین ایام جوانی میاندازد سرور و شادمانی سراسر وجودش را فرا میگیرد اما به ناگه حسرتی دردناک دوری از آن ایام، شادیش را به غم بدل میکند و شاعر پیوسته در حالتی از حزن و امید به سر میبرد.
آیا این تنهایی و غربت از دوستان است یا حسرت از دست دادن جوانی است که شاعر را به ناله میاندازد و از ایستادن به ستوه آمده است؟ فطال وقوفی بین وجد و زفرة أنادی رسوما لا تحیــر جوابا (همان: 32) - ایستادنم در میان شوق و اندوه به درازا کشید و خرابههای باقی مانده از دوستان را صدا زدم اما هیچ جوابی نشنیدم.
حسرت فقدان نزدیکان مرثیه سرای ما رثاهای خویش را در فقدان دوستان، بزرگان با زیباترین تصویر بیان میکند، گاه این اشعار که در رثا هست، بازگشتی به گذشته میزند و خاطرات خوش با هم بودن را زنده میکند و اکنون نالان و افسرده از اینکه دیگر دیداری میسر نیست و به فضای رثایش جوی از نوستالژی را میپراکند."