چکیده:
نقش رهبری در سازمان، بهدلیل ماهیت اثرگذار آن در جنبههای مختلف سازمان، از اهمیت بهسزایی برخوردار است. از طرفی سیر تکامل تئوریهای رهبری، ما را به رهبری تحولآفرین میرساند. رهبری تحولآفرین، اساس و شالودهای را برای تغییرات بلندمدت سازمانی که دسترسی به اهداف بالاتر را برای نظام سازمانی میسر میکند، فراهم میسازد. قبل از هر تحولی باید فرهنگ سازمان شناسایی و بررسی شود. شناخت و ارزیابی تأثیر بالقوه فرهنگ و مدیریت، موجب درک بهتر آثار ملموس و ناملموس فرهنگ بر مدیریت میگردد. تدوین و اجرای استراتژیهایی برای استفاده مؤثر از این حوزههای فرهنگی، امکان مدیریت کاراتر و اثربخشتر را در پهنه فرهنگ فراهم میآورد. در این مقاله، با تکیه بر ادبیات تحقیق در مفاهیم رهبری تحولآفرین و فرهنگسازمانی، رابطه میان مؤلفههای رهبری تحولآفرین و فرهنگسازمانی را مورد تحلیل و بررسی قرار دادهایم. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که رهبری تحولآفرین، بهسبب ویژگیهایی که دارد میتواند موجب تغییرات اساسی در فرهنگسازمانی و بهبود آن گردد.
خلاصه ماشینی:
"com Transformational Leadership Organizational Culture مقدمه یکی از دغدغههای سازمانها و پژوهشگران در چهار دهه پیش، رهبری بوده است و تلاش بر آن بوده که این پدیده را با تعدادی از معیارهای دانشگاهی عملی کنند (Dulewicz & Higgs, 2005: 406).
رهبری که تحریک فرهیختگی را بهکار میگیرد سعی در نشان دادن راههای جدید حل مسائل قدیمی، تشویق به فرموله کردن مجدد مسائل و کنجکاوی ذهنی دارد (Shin & Zhou, 2003: 708) این امر، مستلزم آن است که رهبران در عین تشویق پیروان به ارائه رویکردهای جدید و خلاق برای انجام کارها، آنها را بهسمت بررسی دوباره روشهای سنتی حل مسائل سوق دهند (Avolio, 2004: 954).
کارکنان با یکدیگر رقابت نموده و هدفجو هستند و تأکید بلندمدت سازمان بر اقدامات رقابتی و دستیابی به اهداف و مقاصد کمی است (Cameron & Quinn, 2006: 66)؛ به عقیده کامرون و کوئین، یک سازمان با یک فرهنگ بازار، به بهرهوری و رقابت بسیار اهمیت Clan Culture Adhocracy Culture Market Culture Result Oriented میدهد، آنها فرهنگ شرکت جنرال الکتریک را از نوع بازار میدانند، این شرکت بر تقسیم بازار و افزایش سود تأکید دارد (Jones, 2009: 39).
Hierarchy Culture طبق ویژگیهایی که از رهبری تحولآفرین بیان شد، این سبک رهبری، با ثبات و همچنین فرهنگ ساختاریافته و رسمی مغایرت داشته و تنها به نتیجه و کارایی اهمیت نمیدهد، بنابراین بهنظر میرسد این سبک رهبری موجب تضعیف فرهنگهای بازار و سلسلهمراتبی شود که تمرکز آنها بر کارایی و ساختارگرا هستند."