"عملکرد و فعالیت اودر شهر چنان بود که مردم سوسنگرد او را دوستداشتند و حتیبنام او قسم یاد میکردند(حتی یکی از برادران عضوجهاد خوزستان میگفت که بعد از شهادتش و اطلاعیافتن مردم،جوانها و بچههای سوسنگرد و نواحی آنبشدت ناراحت شده بودند و دست به راهپیماییبرای بزرگداشت او زده بودند)او با اینکه مسئولپرداخت حقوق افراد جهاد بود هیچگونه حقوقیبرای خودش برنمیداشت حتی بعضی مواقع پولبنزین ماشین جهاد را از جیب خود میپرداخت.
پس از مدتی محمد به تهران بازگشت و در جهاددانشگاهی(شاخه آب کمیته عمران)شروع بکارنمود،او به امید مشغول بکار شد تا بتواند درجهت برنامهریزی دانشگاه اسلامی و براساسنیازهای ضروری مردم شرکت نماید زیرا که یکی ازاصلیترین نیازهای مردم محروم و بالاخص مردممحروم خوزستان را مسئله آب تشخیص داده بودولی پس از دو ماه از آنجا که همیشه آرزوی شهادتداشت و روح او برای شرکت در نبرد حق علیه باطلپر میکشید،دوباره به سوسنگرد بازگشت،اما بهدیگر برادران توصیه میکرد که برای بازسازیدانشگاه به تهران بروند و فعالیت نمایند او بهبرادران عازم تهران میگفت شما بروید و من میمانم."