خلاصه ماشینی:
"{UU}مداخله بشر دوستانه؛بیمها و امیدها از:حمید فرهادی نیاباوجود اختلاف نظرهائی که میان حقوقدانان1در مورد تعریف دخالتوجود دارد و هر یک از روش خاصی برای ارزیابی موضوع پیروی میکنن،میتوان یک تعریف جامع و مانع به شرح زیر برای دخالت ارائه کرد: دخالت هنگامی تحقق مییابد که یک دولت یا عدهای از دولتها یاسازمانهای بینالمللی با تحمیل ارادۀ خود و به قصد حفظ یا تغییر دادنوضع موجود،در امور داخلی یا خارجی یک دولت مستقل و حاکم دیگر که با آندر حال جنگ نیستند،بدون رضایت آن دولت،به نحوی از انحاء دخالتکنند.
در این خصوص نمونههای نیکاراگوئه،السالوادور،آنگولا،موزابیک،و کامبوج را میتوان ذکر کرد؛ پنجم،در سالهای اخیر،تحولاتی که در سایۀ گسترش نقش سازمان مللدر مسائل بینالمللی پیشآمده،این پرسش را مطرح کرده است که چنانچهدر مورد لزوم عملیات پاسداری صلح با مداخلۀ بشردوستانه بویژه در اوضاع واحوالی که جنگ داخلی پیش میآید اجماع نظر وجود داشته باشد،آیا نیازیبه رعایت احترام حاکمیت مطلق دولتها هست؟ ششم،مهمترین دلیل اینکه،وقتی ساختار سیاسی یک کشور درگوشهای از جهان در معرض فروپاشی است و ایت امر امکان بروز هرج و مرجو خشونت را فراهم میآورد،آیا نباید به مداخلۀ بشردوستانه توسل جست؟منازعه و جنگ،اعم از اینکه وجه قومی و اقلیتی یا وجه عمومی داشته باشد،به آسانی میتواند امپراتوریهای بزرگی چون شوروی سابق را از هم بپاشد،بویژه اگر در این جنگها شعار خودمختاری نیز داده شود و مشروعیت نظامسیاسی مورد سئوال و تردید جدی قرار گیرد(مانند مورد یوگسلاوی).
در این صورت،چگونه میتوان اهداف مداخله را تحقق بخشید؟ تحدید حاکمیت بوسیلۀ حقوق بینالملل از زمانی که دولت ملی تأسیس شد،این اعتقاد نیرومند وجود داشت کهحاکمیت دولتها در حد کمال و قوانین بینالمللی منحصرا بر روابط خارجیملتها از این قوانین مستثنی گشته و چون مداخلۀ بشردوستانه باید در حوزۀامور داخلی ملتها صورت گیرد لذا غیرقابل پذیرش قلمداد میشود."