خلاصه ماشینی:
"S}***{Sاز ارغوانهای آتش#در باغهای برومند بهار#تا خواب خمودهی خاکستر خزان نفس میکشد#در خماخم شیارهای فرسودهی فصل#و قطرهقطره باران میبارد#بر وایا وای ویرانی!S}***دکتر جعفر حمیدی لبخند بودن {Sدر کوچهام زنجیر،در همسایهگی تزویر#در چار راهم تیر،در دل دادهگی تکفیر#در کوچه با غم،عشق اما پای آن در خاک#در آفتابم نور،اما در افق دلگیر.
#با سرنوشتم در شبیخون عطش،درگیر#رفتم دلم را شستوشو دادم به آب خضر#ظلمت لبم را دوخت در بیرنگی تدبیر#هم روستایم آشتی،هم شهریم در جنگ#در گردنم افتاد از پیکارشان تقصیر#ناز گلویت میکشم،هر لحظه هر ساعت#خاموش نتوان زیست در جولانگه تقدیر#جانم به فریاد آمد از این خواب شب،برخیز#لبخند زن بر روی من در معبد شبگیر#ایمان من با زر خریدی در سکوتی سرد#کافی است،بر هم زن گذرگاه پلنگ پیر#من گمره روز و شبانم،کار من این است#مستم ولی هرگز نباشم در خور تعزیر#اینک که پایم تشنه و دستم هراسان است#در چشم من لبخند بودن را بکن تعبیرS}(به تصویر صفحه مراجعه شود)"