چکیده:
از دهه 1970 به این سو ما شاهد رشد ادبیاتی هستیم که بازگرداندن دوباره دولت به مطالعات علوم سیاسی را دنبال می کند. در این ادبیات به طور خاص، نظریه های دولت سازی اهمیت بالایی یافته اند. همین اهمیت باعث شده است تا ما با تعدد و تکثر نظریه های دولت سازی مواجه شویم که ادبیات مربوطه را دچار نوعی آشفتگی متنی ساخته است. بدین سان در مطالعات جدید دولت سازی این ضرورت وجود دارد تا از طریق یکی از شیوه های چارچوب بندی یعنی رهیافتهای نظری، آشفتگی متنی مزبور را سامانی تئوریک داده و سازه های نظری منسجمی را در حوزه نظریه های دولت سازی بنا نهیم. در شیوه ای که نظریات بر اساس استدلا لهای تقریبا مشابه، برنامه های پژوهشی و نیای نظری مشترک دسته بندی می شوند، مقاله نظریه های دولت سازی را از حالت پراکنده به شکل چهار رهیافت نظری که به ترتیب بر متغیر جنگ، متغیر بحران ها و پویایی های اقتصادی و اجتماعی فئودالیسم، متغیر های فرهنگی و نهایتا موضوعات مربوط به جهان سوم تاکید می کنند، متحول می سازد. در مرحله بعد و پس از ایجاد این رهیافتهای نظری، با نقدی آسیب شناختی از نظریه های دولت سازی موجود، بایسته های تئوریکی را به بحث می گذاریم که این سازه های نظری بدان نیازمند هستند. در این آسیب شناسی مشخص می سازیم که نظریه های دولت سازی در غرب باید رویکرد تک علیتی در نظریه های دولت سازی را به نفع رویکرد چند علیتی وانهند. همین طور با نگاهی آینده پژوهی و برای تکمیل نظریه های دولت سازی در کشورهای جهان سوم، نوعی دستورکار پژوهشی تدارک می بینیم.
خلاصه ماشینی:
ایـن تعامل ، ذخایری از سرمایه اجتماعی و همین طور منابع مالی و نظـامی را ایجـاد کـرد که می توانستند برای مقابله با مطلقه گرایی بسیج شده و پادشاهان را مجبور کننـد تـا تقسیم قـدرت بـا نهادهـای نماینـدگی را بپذیرنـد؛ امـا بـر عکـس در جاهـایی کـه حکومت های محلی به شیوه غیرمشارکتی از بالا به پایین سامان یافته بودند، نهادهای نمایندگی متشکل از طبقات اجتماعی از حیث داخلی منقسم و ضعیف باقی ماندنـد و بنابراین فرمانروایان را قادرسـاختند تـا آنهـا را بـه حاشـیه رانـده و برنامـه هـای مطلقه گرای خود را محقق سازند.
بدین سان تقریبا در تمامی ایـن نظریـه هـا، جنـگ هـم در ایجـاد دولت های مدرن و هم در نوع نظام سیاسی و اداری آنها بسـیار مـؤثر عمـل کـرد و شکل و محتوی آنها را تعیین کرد؛ وضعیتی که ناظر به نیای نظری مشـترک در میـان این نظریه هاست .
گرچـه در میـان ایـن نظریه پردازان برخی اختلاف دیدگاهها وجود دارد، اما نزد آنها پیـدایش دولـت هـای مدرن در هر حال محصول تحولات نظری و فرهنگی دیده می شـود و همـین عامـل دلیل قرار دادن آنها در رهیافت سوم نظریه های دولت سازی است .
7. Ch. Tilly, The Formation of Nation State in Western Europe, (Princeton: Princeton University Press, 1975).
Adams, “The Familial State: Ruling Families and Merchant Capitalism in Early Modern Europ”, (NewYork: Cornell University Press, 2005).
Migdal, Strong society and Weak State, (Princeton: Princeton University Press), 1988.