چکیده:
نشانه های ژئوپلیتیکی خلیج فارس در دوران بعد از جنگ سرد حاکی از این است که این منطقه دچار بی ثباتی و بحران امنیتی فزاینده ای شده است. جنگ دوم خلیج فارس (1991)، جنگ آمریکا علیه افغانستان (2001) و اشغال عراق (2003) نشان می دهد که در این حوزه جغرافیایی تمامی شاخص های مربوط به تئوری کمربند شکننده «سائل کوهن» وجود دارد. برای گذار از چنین محیطی، کشورهای منطقه ای خلیج فارس نیازمند ایجاد جامعه امنیتی تکثرگرا هستند، به گونه ای که بتوانند امنیت منطقه ای پایدارتری را ایجاد نمایند. تحقق این امر نیازمند رژیم های اعتمادساز و گذار از ناسازه های امنیتی می باشد. سوال اصلی آن است که چگونه می توان از چالش های کمربند شکننده عبور کرد؟ فرضیه مقاله عبارتست از اینکه: از طریق سازماندهی الگوی امنیت همیارانه می توان به چنین هدفی نایل شد. تبیین آن از طریق به کارگیری روش تحلیل داده ها انجام می گیرد. در این رابطه، شاخص های تئوری کمربند شکننده مطرح می شود و برای عبور از چنین شرایطی، چگونگی اجرایی سازی امنیت همیارانه بررسی می گردد. انجام این امر از طریق مشارکت چندجانبه بازیگران منطقه ای، تحقق امنیت سازه انگارانه، افزایش ظرفیت تلافی جویی ، ارتقاء دیپلماسی پیشگیرانه و افزایش همکاری های امنیت منطقه ای امکان پذیر است.
خلاصه ماشینی:
"انجام این امر از طریق مشارکت چندجانبه بازیگران منطقهای،تحقق امنیت سازهانگارانه،افزایش ظرفیت تلافیجویی،ارتقاء دیپلماسی پیشگیرانه و افزایش همکاریهایامنیت منطقهای امکانپذیر است.
این در حالی است که کشورهای حوزهخلیجفارس که با معضل امنیت روبرو میباشند،قادر به بکارگیری اقدامات مؤثر و مناسب برای«حل و فصل منازعه3»نیستند و سطح گستردهتری از مخاطرات امنیتی برای آنان ایجاد میشود.
درچنین شرایطی است که ساختار امنیت منطقهای براساس کنش قدرتهای بزرگ شکل گرفته واین امر به حوزه خلیجفارس نیز منتقل میشود.
هریک از این شاخصها بیانگر آن است که اولا خلیجفارس در فضایژئوپلیتیکی بحرانساز قرار دارد؛ثانیا این منطقه تحت تأثیر کنش قدرتهای بزرگ قرار گرفتهاست؛ثالثا از طریق امنیت همیارانه میتوان محیط جغرافیایی آن را کنترل نمود.
ج-مشارکت چندجانبه بازیگران منطقهای در مدل امنیت سنتی،«ائتلافگرایی»براساس«تهدیدات مشترک2»یا«منافع مشترک3»سازماندهیمیشد،در حالیکه امنیت همیارانه درصدد است تا حوزههای منافع و تهدید سنتی را با یکدیگرترکیب نماید و سنتز جدیدی ایجاد کند که براساس آن ساختار امنیتی از فضای قطبی شدنخارج شود.
(1)- noitarepooc evitceffE (2)- esimorpmoC ر-اطمینانسازی از طریق شفافسازی استراتژیک در امنیت رئالیستی،بسیاری از معادلات قدرت،ماهیت محرمانه داشته و بازیگران هیچ گونهتمایلی برای آشکارسازی ابزارها،اهداف و مقاصد خود به انجام نمیرسانند،علت آن را بایدماهیت امنیت رئالیستی دانست که در برابر«بازیگر متعارض»قرار میگیرد؛در حالیکه امنیتهمیارانه که مبنای اصلی کنشگری خود را در قالب گسترش سطح همکاریها قرار داده است،برانگیزه بیشتر و مؤثرتری برای آشکارسازی منافع ناشی از همکاری تأکید میکند.
در این مجموعه تلاش شده است تا الگوهای امنیتمنطقهای که منجر به ثبات،همکاری و مشارکت کشورهای حوزه خلیجفارس در ارتباط باسیاست جهانی میشود را مورد توجه و تحلیل قرار داد."