چکیده:
هدف این پژوهش بررسی تعامل روانی- اجتماعی والدین کودکان عقب مانده ذهنی بوده است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، اعضای گروه نمونه آزمایش 60 نفر (30 نفر پدر، 30 نفر مادر) و اعضای گروه نمونه کنترل 60 نفر (30 نفر پدر، 30 نفر مادر) از میان جامعه آماری والدین دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر و دانش آموزان عادی انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه، آزمون تعامل روانی- اجتماعی صورت گرفته است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از آزمون t گروه های مستقل استفاده شده نتایج نشان داد که به طور کلی بین میزان تعامل روانی – اجتماعی والدین کودک دارای عقب مانده ذهنی و والدین دارای کودک عادی تفاوت معناداری وجود ندارد. میزان تعامل روانی- اجتماعی مادران دارای کودکان عقب مانده ذهنی بیشتر از میزان تعامل – روانی اجتماعی پدران دارای کودکان عقب مانده ذهنی می باشد. میزان تعامل روانی – اجتماعی مادران دارای کودک عادی بیشتر از میزان تعامل روانی – اجتماعی پدران کودکان عادی می باشد.
In order to investigate on the social-psychological interaction of educable mental retard children’s parents، using random sampling، 60 subjects of mental retard students' parent (30 fathers، 30 mothers) and 60 subjects of normal students' parent (30 fathers، 30 mothers) were selected.
The research instrument was the Social-Psychological Interaction test. The T test for independent samples was used for statistical analysis. The results showed that، generally، there is no significant difference between the degree of social-psychological interaction of parents of mental retarded children and parents of normal children. The level of social-psychological interaction of mothers of mental retarded children is less than the level of social-psychological interaction of mothers with normal children. The level of social-psychological interaction for mothers of normal children is more than the level for fathers of normal children.
خلاصه ماشینی:
جهت تجزیـه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از آزمون t گروه های مستقل استفاده شده نتایج نشان داد که به طور کلی بین میـزان تعامل روانی – اجتماعی والدین کودک دارای عقب مانده ذهنی و والدین دارای کـودک عـادی تفـاوت معنـاداری وجود ندارد.
فرضیه های تحقیق با توجه به این هدف عبارتنداز:١)بـین میـزان تعامل روانی - اجتماعی والدین دارای کودکان عقب مانده ذهنی ووالدینی کـه دارای کودکـان عادی می باشند تفاوت وجود ندارد.
٤)بین میزان تعامل روانی - اجتماعی مادران دارای کودک عقـب مانـده ذهنـی و میـزان مادران کودکان عادی تفاوت معناداری وجود ندارد.
فرضیه اول :بین میزان تعامل روانی - اجتماعی والـدین دارای کـودک عقـب مانـده ذهنـی و والدین کودکان عادی تفاوت وجود ندارد.
(رجوع شود به تصویر صفحه) چون t محاسبه شده (٤/٢٦)با درجات آزادی ٥٨در سطح ٠/٠١معنادارمی باشد می توان نتیجه گرفت که میزان تعامل روانی - اجتماعی مادران دارای کودک عقب مانده ذهنـی بیـشتراز پدران این گونه کودکان می باشد.
فرضیه چهارم :بین میزان تعامل روانی – اجتماعی مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی و میزان مادران کودکان عادی تفاوت معناداری وجود ندارد.
نتایج این پژوهش نشان داد که بین میزان تعامل روانی – اجتمـاعی والـدین کـودک دارای عقب مانده ذهنی و والدین دارای کودک عادی تفاوت معناداری وجود ندارد.
بنابراین پژوهش حاضر نشان می دهد که بر خلاف پژوهشهای پیشین ، تفاوتی بین تعامل روانی اجتماعی والدین کودکان عقب مانده ی ذهنی و والدین کودکان عادی وجود نداردو تنها تفاوت دراین زمینه درمیان پدران با مادران می باشد.