چکیده:
موضوع این نوشتار بررسی سیر تحول علوم قرآنی است؛ تقسیم بندی این علوم در سه محور: 1- علوم فی القرآن. 2- علوم للقرآن. 3- علوم حول القرآن، بیان می شود و موضوع اصلی بحث هم قسم سوم است. در ادامه چند موضوع عمده مطرح می گردد از جمله: کم حجم بودن نگارش های علمای شیعه در این زمینه نسبت به علمای اهل سنت. اما با برتری در محتوی، ضرورت نگاه جامع به مسئله یعنی بررسی مطالب درست و نادرست در سیر تاریخی، اشاره به مجموعه های علوم قرآنی، شامل: مبادی قرآن به تعاریف و مباحث اصلی و بالاخره ضرورت ساختارسازی در علوم قرآنی
The subject of this article is to examine the course of development of the Qur’ānic sciences and dividing these sciences into three types: 1. Sciences in the Qur’ān (‘ulūm fī al-Qur’ān); Sciences of the Qur’ān (‘ulūm li al-Qur’ān); Sciences concerning the Qur’ān (‘ulūm ḥawl al-Qur’ān). The subject of this discourse is the third type of the above. In continuing، several major issues are set forth، including: the scantiness of the writings by Shī‘a scholars on this issue in comparison to those of the Sunni scholars، although with superior contents; the necessity of taking a comprehensive look at the issue، i.e.، examining the true and false matters in the course of history; and reference to the Qur’ānic collections، including: principles of the Qur’ān، main definitions and discourses، and finally the necessity of structuring in the Qur’ānic sciences.
خلاصه ماشینی:
بدون اغراق میگویم صدها کتاب، اعم از شرح حال، فهرستهای نسخههای خطی و آثار مرتبط این زمینه را مورد بررسی قرار دادهام و سیر نگارشهای علوم قرآنی را از قرن اول تا قرن چهارده با حفظ تسلسل تاریخ آنها تهیه کردم، ولی هرگز در این تحقیق ادعا نمیکنم که یک استقصای کامل را انجام داده باشم.
بیان مطلب اینکه: گاهی ما مثلا در باب ماهیت نسخ بحث میکنیم که ناسخ کدام است، منسوخ یعنی چه؟ آیا وجود آیه منسوخ در قرآن که داعیه جاودانگی دارد با جاودانگی آن تناقض ندارد؟ پاسخ به این قبیل پرسشهای کلی، در ردیف علوم قرآنی است، همانگونه که آیة الله جوادی آملی میفرماید مفسر اول باید موضع خود را در علوم قرآنی مشخص کند و بعد وارد حوزه تفسیر شود، البته علما و مفسران قدیم این کار را نمیکردند، بلکه در ضمن مطالب، از علوم قرآنی نیز بحث میکردند.
در کتاب الفن القصصی فی القرآن الکریم دکتر احمد خلف الله که حدود پانزده تا نقد و رد به آن نوشته شده است؛ البته خلف الله عقیده ندارد که همه قصههای قرآنی، ما بإزاء خارجی نداشته باشد و نیز اسطوره در کلام ایشان همان معنایی است که در دینشناسی امروزی مطرح میباشد، نه به معنای آنچه که در قرآن آمده است؛ یعنی آنچه که از «اساطیر الاولین» مراد است.
پرسش اساسی این است که ما سیر تحول و تطور چه چیزی را مورد بررسی قرار میدهیم؟ عنوان علوم قرآنی تا قرن ششم، سه بار به کار رفته است.