چکیده:
نمایشنامه داستانی است که توسط
غدهای بازیگر بر روی صحنه اجرا میشود.
در میان انواع نمایشنامهها نوعی از آن با نام
نمایشنامهی خواندنی وجود دارد که تنها
برای خواندن و نه برای اجرا شدن نوشته
میشود. این نمایشنامه از لخاظ متن آدبی
مورد توجه قرار میگیرد که از این جهت
شبیه مقامه میباشد؛ و یکی از دلائل عدم
اجرایش نیز همین متن موجود در آن
است ؛ چرا که در صورت اجرا »آرزش ادبی
خود را از دست مییدهد.
مقامه نیزنثری است فنی که در قرن
چهارم هجری توسط بدیع الزمان همدانی(
۳۹۸-۸) پدیدآمد: این نثرفنی؛ حکایتی
میشود و تمامی غناصر درام را میتوان در
آن یافت.
میان این نثر مسجع که بر اساس
گفتگو"حوار"نگاشته شده است و
نمایشنامهی خواندنی». همانندیهای
بسیاری وجود دارد؛ از جمله اینکه عناصر
موجود در هر دو اثر ادبی» توصیفی میباشند.
متن هر دوه مصنوع و مسجع میباشد و نیز
مهمترین هدف از نگارش هردو اثر تعلیم
باشد
خلاصه ماشینی:
"در شعر فارسی این عناصر را اغلب نزد شاعران دهههای آغازین میتوان یافت: چه زیورها که زیب سینهی توست چه گوهرها که در گنجینهی توست یکی یاقوت خون حلق اصغر یکی نافه ز مشکین موی اکبر درخشد چون ثریا در دل شب چو مرورارید غلطان اشک زینب (ریاضی یزدی،1371:327) فرطوسی در به تصویر کشیدن صحنهی حضور حضرت سکینه بر بالین پدر،از این عناصر بهره میگیرد و سینه امام را چون طلایی زرین مجسم میکند که مرواریدی سفید آن را در میان گرفته است: عانقته فضمها بیدیه بحنان لجسمه و ولاء فوق صدر کأنه لوح تبر و هی فیه کالدرة البیضاء (1978:335/3) از نظر تفصیلی بودن تصاویر تشبیهی دو زبان،شواهد شعری حاکی از آن است که شاعران ایرانی در اغلب تصاویر خویش از اطالهی کلام پرهیز و تصاویری جزئی ارائه کردهاند،در حالی که شاعران عرب،بیش از ایشان در توصیف حوادث و موضوعات، به شرح جزئیات گرایش داشته و با کمک تشبیه و در طول چند بیت،به ترسیم تصاویر خویش برای مخاطب پرداختهاند.
شاعر با انتخابی دقیق و هدفدار،کهکشان را به عنوان عنصر تصویرساز خود برگزیده و با ذکر راه شیری،هماهنگی و تناسبی بجا میان دو طرف تصویر برقرار میکند: آن کهکشان شعلهور راه شیری است یا روشنای خون علی اصغر شما (1386:30) از دیگر تصاویر سنتی و کلاسیک در شعر فارسی و عربی،تصویر به نیزه شدن سر امام حسین(ع)و شهدا است که شاعران معاصر با گرفتن عناصر گذشته،بارها و بارها برای تجسم این صحنه،تصویر طلوع خورشید از مشرق را در برابر خوانندگان ترسیم کردهاند: از شرق نیزه،مهر درخشان برآمده است وز حلق تشنه سورهی قرآن برآمده است (قزوه،1386،36) تنها جدا ز پیکر و در خاک شد نهان سرها چو مهر سرزده از مشرق سنان (مشفق کاشانی،1365:263) این تصویر را در شعر عاشورایی عربی نیز میتوان یافت."