خلاصه ماشینی:
"در این دوره،کارگر در چشم کارفرما همانندکالایی بود که به آسانی میتوانست آن را تهیه کند و در صورت تمایل،بدون هیچگونه زحمت و دردسری بهدور اندازد و جانشین جدیدی برایش قرار دهد و چون معمولا"عرضه کارگران بر میزان تقاضای کارفرمایان فزونیداشت،کارفرما که همواره در موضع قدرت قرار داشت،میتوانست شرایط سخت و ناگوار پیشنهادی خودرا از قبیل ساعات طولانی کار،دستمزد بخور و نمیر،عدم وجود تسهیلات رفاهی،شرایط ناسالمکاری و...
با توسعه و گسترش واحدهایصنعتی و اهمیت حیاتی استقرار صلح و آرامش در صنعت برای اطمینان از تداوم تولید،لازم بود که توجهبیشتری به روابط صنعتی مبذول گردد و قوانین و مقرراتی برای تنظیم روابط کارگر و کارفرما به وجود آید.
این مهم،در برخی از کشورها توسط سازمانهای کارگری و کارفرمایی که کم کم شکل گرفته و به قدرت رسیدهبود و در برخی دیگر از ممالک با دخالت دولت صورت پذیرفت."