چکیده:
مقاله حاضر که به سنجش میزان احساس شادی سرپرستان خانوارهای شهری اصفهان و زمینه های فرهنگی از جمله سرمایه فرهنگی، سبکهای فراغتی فرهنگی (علمی - فرهنگی، فرهنگی - هنری، ورزشی و ...) و همچنین دینداری به عنوان یکی از مولفه های فرهنگ می پردازد، یک بررسی پیمایشی است که از نظر وسعت پهنانگر و از نظر زمانی، مقطعی است (نیمه دوم سال 1386). جامعه آماری آن کلیه سرپرستان خانوارهای شهر اصفهان هستند و حجم نمونه مقتضی بر اساس فرمول کوکران، 384 نفر تعیین شده است. به طوری که پرسشنامه طراحی شده با روایی سازه های مناسب (طبق ضریب آلفای کرونباخ) بر حسب نسبت خانوارهای هر منطقه در بین مناطق مختلف شهر اصفهان توزیع شده است.
بر اساس نتایج حاصل از روشهای آماری مورد استفاده، میزان شادی سرپرستان خانوار در شهر اصفهان 56.23 بوده، به گونه ای که میانگین بعد احساسی شادی 59.37، میانگین بعد شناختی 53.88 و میانگین بعد اجتماعی آن 55.42 است. همچنین میانگین سرمایه فرهنگی در جامعه مورد مطالعه 27.57 است که کسب مهارتهای فرهنگی با میانگین 31.89 دارای بیشترین حد و کسب مدارک فرهنگی دارای کمترین میانگین (19.16) است؛ همچنین میانگین دارا بودن وسایل فرهنگی در جامعه آماری مورد مطالعه 31.68 است. به علاوه در بین سبکهای فراغتی تعیین شده توسط تکنیک تحلیل عاملی، میانگین اوقات فراغت خانوادگی 53.78، اوقات فراغتی تفننی 36، اوقات فراغت ورزشی 28.01، اوقات فراغت فرهنگی - هنری 20.43 و اوقات فراغت علمی - فرهنگی 15.34 است. بر اساس آمارهای موجود اگر چه میزان سرمایه فرهنگی و سبکهای فراغتی فرهنگی در بین سرپرستان میانگین پایینی دارد اما همواره با احساس شادمانی آنها همبسته است به طوری که به نظر می رسد با افزایش آنها میزان شادی نیز افزایش می یابد. از سوی دیگر دینداری نیز به عنوان یکی از مشخصه های فرهنگی در شهر اصفهان با احساس شادی سرپرستان خانوار رابطه معنی دار و مستقیم دارد.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین فرهنگ به عنوان وجه ممیز انسان از دیگر موجودات،مفهوم گستردهای است که به نوعیتمامی الگوهایی را که در جامعه آموخته میشوند دربرمیگیرد و ازاینروست که دیدگاههای فرهنگیچنین ادعا میکنند که آنچه انسان فکر میکند،احساس میکند و انجام میدهد به وسیله قالبهاو چهارچوبهای فرهنگی تعیین میشود و تفاوت جوامع در میزان شادی را نیز باید ناشی از فاکتورها وشاخصههای آن جوامع دانست.
استفاده میکنند نیز متفاوت هستند و میزان تفاوت وتمایز آنها در سبک زندگی و فعالیتهای مربوط به اوقات فراغت ظهور میکند و سبب میشود افرادی کهسرمایه فرهنگی پایین دارند نسبت به کسانی که از این نظر غنیاند،شیوه زندگی متفاوتی داشته باشند(رمضانی،1384:42).
نتیجهگیری شادی به عنوان یکی از هیجانات اولیه و اساسی انسان و به دلیل شرایط اجتماعی-فرهنگی خاصجوامع نوین و انسانهای معاصر از یکسو و تأثیرات مثبت و خوشایند این هیجان در زندگی اجتماعی ازسوی دیگر،مدتی است مورد توجه جدی محافل علمی جهان قرار گرفته است تا جایی که در نظریاتبسیاری از اندیشمندان در حوزه کیفیت زندگی آورده شده و حتی در برخی موارد،واژه کیفیت زندگیرا معادل با شادمانی در نظر میگیرند.
erusaelp منطقی(که همان رضایتدرونی از کلیت زندگی است)شادی نام میگیرد و در نهایت تعاریف نوعسومی که به نوعی درصدد تعاریف دو دسته قبل برآمده و با رویکردی التفاطی تلاش میکنند تاعناصر مفید و مثبت هردو تعریف را در حوزه شادمانی مورد استقاده قرار دهند به طوری که علاوهبررضایت درونی از کلیت زندگی براساس قضاوتها و ارزشیابیهای منطقی،بر ظهور عواطف و احساساتمثبت و فقدان عواطف و احساسات منفی و همچنین علایق اجتماعی نیز تأکید میکنند."