چکیده:
امیرنشین عثمانی برای تثبیت و حفظ قدرت خود، تحولات مهمی را پشت سر گذاشت. در این پروسة حفظ قدرت، عواملی چند نقش داشتند که توجه به دراویش و طریقتهای صوفی و بهرهگیری از نفوذ و قدرت آنان، به ویژه طریقت بکتاشیه، از عوامل مهم بود. طریقت بکتاشیه منسوب به حاج بکتاش ولی، از فرقههای مهم و تأثیرگذار در تاریخ امپراتوری عثمانی است که زمینههای پیدایش آن به قرن هفتم هجری در آسیای صغیر برمیگردد. این طریقت که بر اساس نهضت باباییه در آسیای صغیر پایهگذاری شد، توانست از طریق پیوند با سازمان نظامی ینیچری، نفوذ خود را در سلاطین عثمانی گسترش داده و چندین قرن در تحولات سیاسی ـ مذهبی امپراتوری عثمانی نقش داشته باشد.در این مقاله سعی شده است تا علل توجه سلاطین عثمانی به طریقتهای صوفی، به ویژه بکتاشیه، زمینههای پیدایش بکتاشیه و چگونگی ورود و نقش آنان در مناسبات سیاسی- مذهبی امپراتوری عثمانی بررسی شود.
خلاصه ماشینی:
"471 در منابع از ملاقات حاجی بکتاش ولی با اورخان غازی، دومین سلطان عثمانی و تأثیر حاجی بکتاش در اسلام آوردن لشکر ینیچری سخن به میان آمده، به طوری که هنگام دیدار اورخان و تنی چند از سپاهیان جدیدش با حاجی بکتاش که در قریه سولجه واقع در حوالی آماسیه صورت گرفت، حاجی بکتاش آستین خرقه خود را پاره کرده، بر سر یکی از آنها انداخته، گفت: که اسم این گروه، ینکی چری باشد و سفیدرو باشند.
473 دربارة این موضوع، یعنی نقش حاجی بکتاش در شکلگیری ارتش ینیچری و ملاقات وی با اورخان غازی باید به چند نکته توجه کرد: نخست، دربارة مناسبات حاجی بکتاش با سلاطین نخستین عثمانی (عثمان، اورخان و مراد اول) ـ آنچنانکه در بستان السیاحه آمده است ـ حاج بکتاش با سلطان مراد دیدار داشته، و خداوندگار آن وقت سلطان مرادخانبن اورخانبن عثمان بیگ بوده است.
477 سوم، از طرف دیگر، این احتمال نیز وجود دارد که بین اورخان (فرزند عثمان)و بکتاش نامی، ملاقات صورت پذیرفته که با حاجی بکتاش ولی، پیشوای طریقتبکتاشیه فرق داشته و در واقع، شیخ بکتاشی زمان خودش بوده است، زیرا بکتاش بهمعنای بزرگ و صاحب و شریک است؛ یعنی کسی که صاحب و شریک دولت آن سلطان عصر بوده است.
531 نتیجهگیری بررسی تاریخ عثمانی و چگونگی ظهور این امپراطوری در آسیای صغیر در قرن هفتم هجری، این نکته را مسلم میسازد که امیرنشین عثمانی در راه تبدیل شدن خود به قدرتی برتر در آناطولی و در ادامه، برای تحکیم پایههای قدرت خود، به ویژه در نواحی مرزی و نیز برای وحدت بخشیدن به امپراطوری که اقوام و مذاهب گوناگون را در خود جای داده بود، همواره از گروههای درویشی و طریقتهای صوفی حمایت کرده و به آنها به دیده احترام مینگریست."