خلاصه ماشینی:
"چنین وضعیتی افزون بر ایجاد باور نسبت به پای بندی ایالات متحده به مبانی دموکراسی دو دستاورد استراتژیک برای آن کشور داشت: نخست،تبدیل عراق به الگویی برای حاکمیت اکثریت و رعایت موازین حقوق بشر؛ و دوم،به نوعی نشان دادن نارضایتی خود از وضعیت کشورهای سنی مذهب و مطرح ساختن شیعیان در برابر آنان.
اما چرا؟در تبیین بن بست پدید آمده در تعاملات سیاسی در عراق و تشدید خشونت در این کشور در چند ماه گذشته میتوان به مباحث زیر توجه کرد: واقعیت این است که از همان ابتدا که رویکرد اشغال عراق،در لوای شعار خاورمیانه بزرگ و دموکراتیک،کشورهای عربی را هدف قرار داد نگرانیهای بسیاری این کشورها را فرا گرفت.
نکته مهمتر اینکه همه این کشورها به دولت دوران انتقالی ایاد علاوی روی خوش نشان دادند و به توسعه روابط دیپلماتیک با وی پرداختند،گرچه وی یک عنصر بعثی قدیمی و متمایل به آمریکا است و سیاستهایش،هم به لحاظ نزدیکی با کشورهای عربی و هم ضدیت با ایران و گروههای مذهبی،یادآور سیاستهای صدام بود.
آمریکا که حکومت اکثریت را پذیرفته بود و به قدرت رسیدن شیعیان را برای ایجاد موازنه مورد نظر خود در جهان عرب لازم میدانست،اینک دچار تردید شده،به نوعی از حمایت اکثریت دست شسته و بر گروههای افراطی و ترویست سنی مذهب سهل گرفته است.
به نظر میرسد این سیاست صرفا ناشی از این باور غلط است که گروههای سنی مذهب و حتی تا حدودی افراطی نوعا طرفدار آمریکا هستند،این در حالی است که این طور القاء شده که گروههای شیعه در اتحاد با آیران قرار گرفته و در پی ایجاد آشوب در منطقه هستند."